لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

شمعدانی

رفته بودم تو حیاط .وای یک شبه همه بیدار شده بودند.حتی اون تنبلترین گیاه که خواب مونده بود با رعد و برق  دیشب از خواب بلند شده بود .هیاهوی شادی گل و برگ و درخت را میشنیدم.ما سمعییم و بصیریم و هشیم/با شما نا محرمان ما خامشیم..سبز و جوان.جوانه های خندان.شبنم و باران روی گلبرگ ها ،خجالت کشیدم وقتی پاییز شده بود وبعدش زمستان امده بود آنها تسلیم شدند،اعتراضی نکردند.آرام و معصومانه خشک شدن را قبول کردند و اکنون در یک خیزش برای حیات دوباره دعوت شدند.واین هدیه برای آن تسلیم بود.ومن این روزها خیلی بیقراری کردم.خیلی دست وپا زدم.شاکی شدم.رنج کشیدم.دوستی سال ها پیش به من گفت:ببین وقتی گلدان گلی را دور از پنجره می گذاری،بعد از چند روز برای زندگی ،خودش را به سمت نور می کشد.خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند.وچطور انسان در سیاهی نا امیدی می ماند و خودش را به سمت امید نمی کشاند؟نشستم روبروی شمعدانی کوچکی که پراز غنچه بود.بر و بر به هم نگاه کردیم.بلندشدم بوسیدمش .خندید باور کنید توهم نیست خندید.ومن دیدم روی خط زمان از او کمترم.او به من زیبایی می بخشد ومن غر می زنم.او می میرد و زنده میشود ومن با نا امیدی در یک مردن دائمی هستم.تاثیر او بر حیات از من که قرار بوده بار امانت را بر دوش بکشم بیشتر است.و مدام به خودم گفتم:کارساز ما به فکر کار ماست/فکر ما در کار ما ،آزار ماست

نظرات 27 + ارسال نظر
باران پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:05

این بهار نو ز بعد برگ ریز
هست برهان وجود رستخیز

در بهار آن رازها پیدا شود
هر چه خورده‏ست این زمین رسوا شود

بر دمد آن از دهان و از لبش
تا پدید آرد ضمیر و مذهبش‏

سر بیخ هر درختى و خورش
جملگى پیدا شود آن بر سرش‏

رازها را می کند حق آشکار
چون بخواهد رُست، تخم بد مکار

هر غمى کز وى تو دل آزرده‏اى
از خمار مى بود کان خورده‏اى‏

لیک کى دانى که آن رنج خمار
از کدامین مى، بر آمد آشکار؟

این خمار اشکوفه‏ى آن دانه است
آن شناسد کآگه و فرزانه است‏...


سلام
و زنده باد دل بزرگ ویس
خوشحالیم خیلی خیلی..!
..

زنده باد دوستم باران با این شعر و مثنوی قشنگ.

آرمان. پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 http://abdozdak.blogsky.com/

آنچه او دارد ما نداریم امید است
امید به فردا و بهار از پس زمستان

رنگ امید ما پاییزی است
اما رنگ امید او مثل بهار سبزه سبز است

همیشه به خودم قول دادم هیچگاه افسرده نشم.در سخت ترین روزهای زندگیم ،با ابرهای سیاه شاید لحظاتی شده که دراز کشیدم و گفتم کاش تموم میشد.ولی باز دوباره شروع کردم.گیاهان و درختان برایم خیلی الگو هستند.

آذرخش پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام ویس عزیز
خوبی؟
اوضاع و احوال چطوره؟
امیدوارم همه چیز خوب و روبراه باشه
نوشته خیلی قشنگی بود و تاثیر گذار. اما افسوس که زیاد پندپذیر نیستیم. دوروبرمون چیزای زیادی هست که می تونیم ازش درس بگیریم ولی...
اتفاقا یکی از انتخاب هام واسه آهنگ، یکی از ترانه های شهیدیه."اون نگاه گرم تو" که از بچگی خیلی باهاش خاطره دارم...در اولین فرصت اینکارو می کنم
شاد و سرحال باشی

وای که من عاشق این آهنگم.حتما میام بهت سر می زنم.در باره پند پذیری ،از مردم اگر باشد گوش نمی کنم.ولی طبیعت خیلی درس ها می دهد.گاهی گوش می کنم.

پرنیان پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 http://fathebagh.blogsky.com

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار ...............

یادش گرامی.ولی واقعا باید از بهار کام گرفت .دیدی چه بوی خوبی این روزا تو فضا است؟

کوروش جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 http://korosh7042.blogsky.com

من اگر تک بیتی های زیبای صائب نباشد
به جرات می گویم بیدل دریای بی انتهای ادب ماست وشناخت این زیبائی
را مدیون استاد مسلم شفیعی کدکنی هستم
ولی ویس عزیز اشاره به سبک شخصی ات آیا باور داری یا چون من فکر می کنی که اینان که خود را دارای سبک میدانند به بیراه می روند؟

ومن سبک خراسانی را به شیوه ی تلفیقی اخوان ثالث بیشتر می پسندم
کلیه نظراتت را به جان ودل خریدارم.
بخصوص سبک صادق هدایت عزیز در ادبیات معاصر را

اینان را که حرفشان را واقعا نزن.فقط ادعاست.ولی در مسیر نقد هنر ،سبک شخصی ،سبکیست که شما تا چند جمله بخوانید فورا بگویید این قلم فلان نویسنده،یا شعر فلان شاعر است.برای سبک صادق هدایت ،میام و در وبتون می نویسم .چشم.

کوروش جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 http://korosh7042.blogsky.com

باغبان پیر
پنجه بر گل آفتاب کشید
برخیز
کاینک زمان شکوفه است
...

فرق ادمی و دیگر جانداران در ان است که انان کاری میکنند از روی غریزه . ارامند و ارامش حیاتشان
ولی ما ....

من هم فکر می کنم کاش این کانال های اختیار نبود .میومدیم و می رفتیم بدون پرسشی و امتحانی.ولی خوب هر چیزی تاوانی دارد.

باران جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:10

...

آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود
آمد ندای آسمان تا مرغ جان پران شود
هم بحر پرگوهر شود هم شوره چون گوهر شود
هم سنگ لعل کان شود هم جسم جمله جان شود
گر چشم و جان عاشقان چون ابر طوفان بار شد
اما دل اندر ابر تن چون برق‌ها رخشان شود
دانی چرا چون ابر شد در عشق چشم عاشقان
زیرا که آن مه بیشتر در ابرها پنهان شود
ای شاد و خندان ساعتی کان ابرها گرینده شد
یا رب خجسته حالتی کان برق‌ها خندان شود
زان صد هزاران قطره‌ها یک قطره ناید بر زمین
ور زانک آید بر زمین جمله جهان ویران شود
جمله جهان ویران شود وز عشق هر ویرانه‌ای
با نوح هم کشتی شود پس محرم طوفان شود
طوفان اگر ساکن بدی گردان نبودی آسمان
زان موج بیرون از جهت این شش جهت جنبان شود
ای مانده زیر شش جهت هم غم بخور هم غم مخور
کان دانه‌ها زیر زمین یک روز نخلستان شود
از خاک روزی سر کند آن بیخ شاخ تر کند
شاخی دو سه گر خشک شد باقیش آبستان شود
وان خشک چون آتش شود آتش چو جان هم خوش شود
آن این نباشد این شود این آن نباشد آن شود
چیزی دهانم را ببست یعنی کنار بام و مست
هر چه تو زان حیران شوی آن چیز از او حیران شود

...

سلام و درود بر ویس..

سلام .چه غزل زیبایی را انتخاب کردید.

میلاد جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 http://chashmanekhamush.blogsky.com

خوشحالم از لحاظ حس و روحیات داریم همزمان پیش می ریم...
بعد از ندت ها در تاریکی زندگی کردن با هزار رنج و زحمت خودم و به روزنه ای از نور رسوندم که زندگیمو نجات بدم.
الان زندم!

جریان زندگی خیلی تنده.مثل طوماری در ما می پیچد.چه بخواهیم،چه نخواهیم

فرخ جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 http://chakhan-2.blogsky.com

خوشحالم که باز چشمه ای از عرفان در تو جوشیدن گرفت !!
متاسفانه در من جوششی نیست .... من همچنان در فکر آزار خویشم و .... بگذریم

مثل صاعقه ای گذراست.دعا کن ماندگاری بیشتری داشته باشه.

بی یار جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 20:49

چه خوب...

پیروز باشی

دارم سعی می کنم.

قندک شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام ودرود بر ویس عزیز که همراه با بهار و نسیم بهار بهاری شده است. خیلی خوشحالم بخدا.کلامت کلا از دل برآمده است که این چنین بر دل می نشیند. امید وارم تمام وجودت پر از انوار الهی گردد وهمواره شاد کام باشی

سلام و ممنون از لطف شما.

آنیما شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 http://silent-shout.blogsky.com

خوش به حالتون چقدر روح لطیفی دارید. کاش من هم مثل شما می تونستم با طبیعت ارتباط برقرار کنم

هیچ معلوم است شما کجایید.هزار بار اومدم نبودید.ممنون از محبت شما.مطمئن هستم شما خیلی بهتر از من زیبایی های بهار را می بینید.

مریم شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 16:34 http://www.2377.blogfa.com

امید همیشه همراهت !
سلام !

سلام مریم بانو.خوبی؟همیشه خوش باشی.معلم مهربون

آفتاب شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 18:31 http://aftab54.blogfa.com/

ســـــــــــــــلام عزیزم ..
خوبی ؟
نظرت پر از مهرت را خوندم ..مرسی از این محبت و صفای دلت .

وای وای سلام.انگار همه جا روشن شد نگو که آفتاب اومده.به به.

یک زن شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:37

ویس عزیز سلام
خیلی به یادت بودم وبرات دعا کردم. من همیشه وبلاگت رو می خوانم ولی تا حالا برات نظر نذاشته بودم. خوشحالم که امیدت رو از دست ندادی وبهتری.

سلام عزیزم.کاش آدرسی ،وبلاگی ،چیزی داشتی که بازدیدت میومدم.ولی در هر حال خیلی خوشحالم که به من سر می زنی.

کوروش یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 http://korosh7042.blogsky.com

سلام ویس عزیز
میبینی شماها چقد دوست دارید که منو به فرخی یزدی تبدیل کنید
واقعا
چه دوستان مهربونی

ممنونم
اتفاقا کمی مسرت و شادی را بازگردانید

امید که همیشه سکوت را به خنده هاکه نه به قهقهه بشکنید



برای متنت لحظه شماری می کنم ویس عزیز

ببخشید اگر ناراحت شدید.من نمیخوام شما لباتونو بدوزید ولی خوب دیگه...باشه حتما می نویسم.

آذرخش یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام ویس عزیز
خوبی؟
اوضاع احوالت چطوره؟
ممنونم اومدی و نظر دادی
من زیاد شجریان گوش نمی دم. توی اینترنت جستجو کردم "شب،سکوت، کویر" یه آلبومه. درسته؟چون نمی دونستم کدوم آهنگش رو مد نظرته لینک کل آلبوم رو گذاشتم. البته شرمنده که نتونستم توی سرور خودم آپلود کنم
موفق و شاد و سلامت باشی

سلام دوست خوبم.ممنون .حتما استفاده می کنم.

صوفیا یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:39

عالی بود من فکر میکردم فقط خودم با گلها و گیاهان حرف میزنم

سلام ممنون که به من سرزدی./جامه دران رسید گل از بهر داد ما/زان می دریم جامه به بوی وصال گل

آنا آریان یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 http://www.arusakeposhteparde.blogfa.com

زیبا بود.

سلام ممنون که سرزدی.اگر دوست داشتی،تبادل لینک کنیم

قندک دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود و عرض ارادت

سلام.کبلایی قندک.عجب سفر نامه ای نوشتی!خدا قبول کنه.ممنون که به من سر می زنی.عموقندک.

مریم دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:04 http://www.2377.blogfa.com

سلام عزیزم !
من همین جام !‌
احوال خودت و بیمارانت چطوره ؟

سلام و ارادت.حالشون همونطوریه.ممنون از احوالپرسی.ولی من همش میام سر می زنم،در میزنم.نیستی!

آرمان. دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 16:45 http://abdozdak.blogsky.com/

جستجوی تان در شاخ و برگ طبیعت و یافتن خدا زیباست
نگاه مهربانی به اطراف خود دارید

تبریک میگم

سلام همسایه.خوبی؟آخه مگه میشه اینهمه شور را برای زندگی مجدد ندید؟روی یک گلدون،فقط یک گلدون مکث اگر کنیم و نگاهشون کنیم.عشوه هاشونو در غنچه هایشان می توانیم ببینیم.باور کن.

فرخ سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:08 http://chakhan-2.blogsky.com

سلام

سلام و عرض ارادت.خوبی؟امیدوارم سالم و سر حال باشی

مریم سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 17:12 http://www.2377.blogfa.com

سلام !
انشالله که بهتر بشن !
حالا هستم تشریف بیاوردید در خدمتم بانو !

خدمت رسیدم.معلم مهربان.

کوروش سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 17:22 http://korosh7042.blogsky.com

منکه نمی خواهم بدوزند
که کار از ما بهتران است که دهان می بویند

سلام ویس عزیز
تو می توانی در یک پست بنویسی و به نام خودت خواهم آورد
و در ضمن در همان قسمت پستها اضافه می کنم تا آرشیو گردد
برای مخاطبین که لطف تو نیز در کامل شدنش همراه است




در ضمن گویا کامنت من باعث ناراحتی شده
توضیحی دادم
ممنون از توجه ات

باشه می نویسم.ولی دوباره خیلی شلوغم.کمی که خلوت شدم حتما .قول میدم.

خلیل سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:50 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

" شمع " دانی چیست؟

آن است که چون برفروزد ،بسی پروانه گرداگرش به پرواز درآیند .نهابت در شعله اش می سوزند.اینا ن عاشقانند،اما معشوق هم می سوزد از فراق ایشان.این است داستان شمع

باران چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:36

ای هفت گردون مست تو
ما مهره​ای در دست تو
ای هست ما از هست تو
در صد هزاران مرحبا ...

.
.
سلام بر ویس
احوال شما؟

صلاح کار کجا و من خراب کجا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد