لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

پروانه

تو حیاط داشتم به گلدونام آب می دادم پروانه قهوه ای رنگی پر می کشید از روی این گل به آن گل.چه حال خوبی داشت.تمام روز فکر کرده بودم که آشنای غریبی هستم که در بهت باوری نا آشنا ،در درونم لبریز می شوم .عزلت نشین وادی تنهایی می شوم. به ناگاه خودم را در جمعی ناشناس رها می کنم.تا بپالایم آنچه را که آلوده است.اما روش خموشی است.از خود نگفتن . نگفتن.وجاری شدن در خیل عظیم خواهش های اطرافت.گلدون سر ریز آب شده بود و من در حیرانی مانده بودم.پروانه مرا تماشا می کرد و یا من دوست داشتم تماشایم کند.او لحظات ناب عاشقی را در کام خود می ریخت و من سدی بر تمام این لحظات درونم شده بودم.او برای دیده نشدن ،تلاشی نداشت.همچنان رقص کنان و سر مست از  باده ی عشق و زیبایی ،ومن : 

 

کو مرز پریدن ها،دیدن ها؟کو اوج ؛نه من؛دره ی او  و ندا آمد لب بسته بپو 

 

و ندا آمد:بر تو گوارا باد،تنهایی تنها باد 

 

دیگر پروانه رفته بود و در خود پیچیدن من آمده بود که باز آغاز کند سفرم را در کوچه باغ خیالم،این تنها دوست من. 

 

پروانه خیال که به دور شمعی تابناک ،می چرخد و می چرخد تا از جنس او شود و حتی او شود.

نظرات 21 + ارسال نظر
دانیالـــ جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:02 http://www.danyal.ir

عشق عجیبی را از دل یک پروانه کوچک به نمایش گذاشتی !!
آفرین دارد این نگاه

سلام و ممنون.اگرپروانه عاشق نباشد چگونه به پرواز در آید؟که عشق رمز حرکت است،نه سکون..از کرم بودن به پروانه شدن.که اگر پروانه مظهر زیبایی است،از تلالو عشق است.در دل کرم ،عشقی بوده که او را به سمت پروانگی کشانده است.

آرمان جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:33 http://abdozdak.blogsky.com/

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی برد که از تنها بپرهیزد

خیال تنها را منم خیلی دوست دارم
اگر پروانه ای هم گرد شمع دلم بچرخد که چه بهتر

در کار شما که دیگر اگر وجود ندارد..پروانه ای زیبا دور دلتان می چرخد.فقط مواظب باشید نسوزد.

دانیالــــــــــ جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:57 http://d.blogsky.com

چه بد که اینجا شکلک آُفرین وجود ندارد که این نگاه و این برداشت زیبایتان لایق کف ممتد در تلار الفاظ معانی است ، پس در واقع فرق یک موجود دنی بنام کرم و یک موجود زیبا با حفظ اصالت حشره بودنشان تنها در عشق است و تلاش به سوی متعالی شدن و حرکت به سوی جمال ... لذت بردم از این نگاه ، آفرین

دقیقا باورم این است که در منتهای عقل،عشق واقع است.و با وسعت عشق است که می توان در لایتناهی پرواز کرد.

با عقل گشتم همسفر،یک کوچه راه از بی کسی

شد ریشه ریشه دامنم،از خار استدلال ها

باران شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:18

...

شانه هایت

پر از

پروانه..

پروانه ها روی گل می شینند.با من راه نشین چکار دارند؟چقدر لطف دارید شما و من چقدر شرمنده

آفتاب شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:55 http://aftab54.blogfa.com/

ویس عزیز چه حس خوبی داشتی اون لحظه !
خوش به حال که انقدر عمیق نگاه میکنی به پیرامون خودت .

دوست دارم یه عالمه.هر چی بگم بازم کمههمیشه عاشقم.چه کنم مبتلایم مددی کن که سامان یابم.

فرخ شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 http://chakhan-2.blogsky.com

سهم ما تنهایی در این دنیاست ... قبول
اما گاهی ما موعد تنهایی را جلو میکشیم ... امیدوارم که تو با خود چنین نکرده باشی ... زیرا شخصی مانند ویس با این همه احساسی که در قلبش موج میزند .. اگر تنهایی را برگزیند و آن همه شور و عاشقی را در کام کسی و یا کسانی نریزد به حقیقت عشق کم لطفی کرده است .... بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

حقیقت عشق مرا چنین تربیت کرد که عاشقانه نگاه کنم .و دوست بدارم.

همیشه شرمنده اینهمه لطف شما می شوم.

آذرخش شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:08 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام مادر بزرگ عزیز
خوبی؟
خداروشکر ما هنوز خیالاتمون هست تا کمی از یکنواختی زندگی و مشکلاتش راحت بشیم.گرچه اینقدر مشکلات اطرافمون موجوده که اجازه نمیدن بازم توی افکارمون راحت باشیم و حتی اونجا هم دست بردار نیستن
ممنونم از اینکه سر زدی و کامنت گذاشتی.تعطیلات بد نبود.گذشت.
همیشه دوستهایی مث این پروانه خوش شانس داشته باشی
خوش بگذره بهت

سلام نوه ی گلم.هیچکی نمی دونه من این نوه مو خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوست دارم.همیشه در سفر باشید و خوش بگذره .

آرمان. شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:27 http://abdozdak.blogsky.com/

اونیی که شما فرمودین شمع بنده است
منم که گرد روشنایش دیوانه می چرخم

ممنون از گوشزدتان

تا باد چنین بادا

کوروش شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:30 http://korosh7042.blogsky.com/

خوش به حالت که پرنده ی خیالت پروانه ای عاشق که متوجه سرریز شدن گلدان دل نمی شود و محو تماشاست
از من جغدی است که دل ویرانه را می پاید تا مبادا این پاره پاره که به نظرش گنجی آمده را بپاید
مرزهای پریدنت هویداست .
اوج هم در راه
یک ندا می خواهد

به کدام ملت است این،به کدام مذهب است این

که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟

فخرالدین عراقی را دوست می دارم فراوان.او در تمام شعرهایش می گوید تنها راه دست یابی به حضرت دوست،زنده نگه داشتن دل توسط عشق است.چراکه عشق بهترین طبیب بیماری دل است.من هم عاشقانه به جهان نگاه می کنم.ازمعاصران ما،سهراب را می شناسم.که نگاهی حستجوگر برای رسیدن به کمال داشت.شعر مسافرش را اگر خوانده باشید دیدید که سفرنامه ای درونی است با شکل بیرونی. تنها راه روی پا ماندن ،و افسرده نشدن عشق است.نه صرفا به موجودی.بلکه به هستی.

فتح باب شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:39

سلام ودرود. نمیدونم چرا با دیدنت مطلبتان یاد این شعر افتادم؟

کو یاری تا به دیارم برساند ؟
پیغامم را به نگارم برساند

کو غمخواری که کنارم بنشیند ؟
دلدارم را به کنارم برساند

من هم جدا شدم ز آشیانه
من هم ، دلم شکسته ای زمانه

من هم به ناله های عاشقانه ،
در این زمانه گشت ام فسانه

بی خبرم ، ز جای بی نشان تو
بر لبِ من رسیده جان به جان تو

هجر تو شد ، نصیب من در این میانه

چه شود کز تو رسد ،
به شکسته دلی خبری ؟

چه شود گُل فکنَد ،
به بد آب و گِلی نظری ؟

چو نسیم سحر ، ز برم بگذر ،
بگذر ، که مگر ، گُلی از گِل من ،

بدمد ، چو روم زنظر

بگذار باشما درد دل کنم.وقتی دلم را می نویسم همه ،جور دیگری برداشت می کنند.ولی این احساس و دریافت من از هستی است. همین و بس.با نگاهی عاشقانه به دنیا و مافیها می نگرم.اشکالی داره؟استاد

پرنیان شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:03 http://fathebagh.blogsky.com

لحظه های ناب !
برای رسیدن به این حال باید از پروانه تشکر کرد یا از گل ؟ یا از تنهائی؟ و یا از ........... ؟

از حس عاشقی.اون عزیزترین گنجی که توی پنهانی ترین نقطه ی دلم،فقط برای خودم،پنهان شده و همیشه مواظبه که نیفتم.همون شوری که سرچشمه اش به دلم وصله.

همون حسی که می شناسی.

همون همون.

ستوده یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:01 http://saba055.blogsky.com/

سلام ویس مهربانم .
چه زیبا نوشته ای من که مجذوب این قلم روان توام .
چقدر خوب توصیف میکنی خوشا به حالت که در خیال هم اینچنین زیبامیبینی .
ما که در خیال کابوس میبینیم

دنیایی که باهاش در گیرم از انتخاب شعر پروفایلم مشخص است.درون،بهار.بیرون،کویر تفتیده.اماممنون از لطفت عزیزم.شما هم شکسته نفسی فرمودید ای همه باغ و بهارانم،تو

کوروش یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:07 http://korosh7042.blogsky.com/

که این پست رو به نوعی شبیه به آن کار زیبای آن بزرگمردی که روسری سر کرد بدان
ایکاش ما بظاهر مردان در خیابان زمانی که جلوی بانوئی را می گیرند . جسور و با پرخاش به این تامین کننده گان امنیت می فهماندیم معنی ناموس پرستی را.
درکتان می کنم عزیزو با شماها گام های دلرنجه در کوچه های شهر بر میدارم
خسته نباشید که همیشه
سپر بلائید و انگیزه ی سرکوب
متن بالا را در وپاسخ پرنیان عزیز نوشتم
مرگ هدا و.. را برای پوششی اینگونه ابزار لازم است
متن زیبای پر دردت باعث شد تا یکبار دیگر همچون ان راد مرد روسری سر کنم
ویس عزیز استوار باش که پیش بیش خواستند و نتوانستند.واین فرهنگ غنی . ققنوس وار از اتش برخواست



به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
تو برون در چه کردی که درون خانه ائی

در دیر میزدم من که ندا ز در درامد
که درا درا عراقی که تو هم از ان مائی


سلام.و حال شما؟حرف هایم را در کامنتی که برایتان نوشتم،گفتم.و ممنون از مهر همیشگی شما

فرید یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:34 http://fsemsarha.blogfa.com

سلام
حس زیبایتان، مجال کلامی نگذاشت و جزین در خاطرم نگشت....
"دانى که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوى او گدائى بر خسروى گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود و لیکن
از دوستان جانى مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وانجا به نیک نامى پیراهنى دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازى از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کاخر ملول گردى از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گوئى برفت حافظ از پادشاه یحیى
یارب به یادش آور درویش پروریدن "

چنان پر شد فضای سینه از دوست

که فکر خویش گم شد از ضمیرم

ممنون از آمدنتان.

آذرخش دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام مادر بزرگ عزیز
خوبی؟خانواده خوبن؟
ممنونم که میای سراغم
اتفاقا این نوه خیلی هم باید دلش بخواد و از خداش باشه و تازه خیلی هم مادبزرگشو دوست داره
همیشه از این کارا بکن
روز خوبی واست آرزو می کنم

بی یار دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:37

چه آرامش بخش...

پیروز باشی

فتح باب دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:23

سلام .دقیقا حرفی را زده و مطلبی را گفته اید که جناب حافظ در هزارو چندی سال پیش پس از برداشتهای مختلف مردم از شعرش زده بود.

فتح باب دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:34

شایدم چیزهایی را که می بایست به پروانه می گفتم اشتباهی به شما گفته ام!

ثنائی فر دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:41 http://www.sanae.blogfa.com

و پروانه رفت تا عشقی دیگر را به نظاره نشیند و ببالد به عشقش که عشقش را عشق است
بسیار زیبا بود

آفتاب دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:08 http://aftab54.blogfa.com/

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلامممم عزیزم .خوبی ؟
پروانه دلم بال بال می کرد برات ..اومدم تا تو رو ببینه .. کشته منو !!

ERMIYA پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 http://WWW.rostamiyana2.blogsky.com

پروانه با گل وداع کرد تا به دنبال شمع برود و ........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد