لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

وام

شال و کلاه کردیم و رفتیم بانک.قرار بود ضامن دوستم بشم تا وام بگیره.شش ماه بود که دو میلیون در بانک گذاشته بود و بانک ملی محترم !می خواست سه میلیون به او وام بدهد.باد خنک پاییزی می وزید و خش خش جاروی احد روی سنگفرش کوچه به گوش می رسیدو من خوشحال از اینکه می توانم برای دوستم کاری کنم.و او خوشحال از اینکه بالاخره نوبت وامش بعد از یک سری دنگ و فنگ رسیده بود.بانک کمی دورتر از کوچه ی ما بود ولی می شد پیاده برویم.داشتیم حساب می کردیم قسطش در ماه چقدر میشه ؟چقدر از حقوقش ،بعد از پرداخت قسط می مونه؟وارد شدیم و رفتیم پشت باجه ،پهلوی یک خانمی که به ما گفتند مسئول وام دادن است.داشت کار می کرد سلام کردیم بدون اینکه سرش را بلند کند جواب داد.دوستم گفت من فلانی هستم آمدم وام بگیرم.خودتان گفتید که بیا.سرش را بلند کرد و یک نگاهی به ما کرد.توی نگاهش خوندم که می گفت خیلی ساده اید که فکر می کنید به این آسونی هاست.دوستم با عجله گفت امروز می ریزید به حسابم که یک دفعه خانومه زد زیر خنده.امروز؟خوب ضامن هایت کجا هستند؟دوستم گفت ضامنم این خانومه و من را نشان داد.خانومه گفت خوب...ما گیج شدیم .خوب یعنی چی؟ما بر وبر نگاهش می کردیم.خانومه گفت اولین باره وام می گیری؟بله...معلومه...چرا؟عزیزم سه تا ضامن لازمه.یک دسته چک.سفته...دوستم گفت سه تا ضامن؟بله جانم.تا دو هفته پیش دو ضامن کافی بود ولی بعد از سه هزار میلیارد ......سه ضامن لازمه.آه از نهادمان بلند شد.حالا کجا کسی را که چک داره پیدا کنیم؟یکی دیگه را از کجا؟این دوست من دختر آرومیه ولی یک دفعه ناگهانی به جوش میاد.مثلا توی خونه داریم راجع به هنر حرف می زنیم اونم آرومه یک دفعه جوش میاره داد و بیداد می کنه.من این اخلاقشو یادم رفته بود که یکدفعه داد زد.گفتم هیس می آیند ما رو می گیرند.که آتیشش تند تر شد.تمام بانک داشتند ما رو نگاه می کردند و من از شدت عرق حتی توی کفشام خیس شده بود.هی داد می زد:کشتین مارو.یک قرون می خواهید بدید چقدر بامبول در میارید؟پس چطوری وام های هزار هزار میلیاردی به از ما بهترون می دهید؟هی مانتوشو کشیدم که بریم بدتر می شد.قیافه ی خانومه برام یکدفعه جالب شد.ککش نمی گزید داشت بیسکویت ساقه طلایی می خورد با چایی.حتی نگاه کردم هیچکدام از کارمندان هم عکس العملی نشان نمی دادند.انگار همه مجسمه بودند.هیچکس حتی نگفت که ساکت باش.دوستم گریه اش گرفت.نشوندمش روی صندلی روبروی همون خانوم.بلند شد اومد نشست کنار ما و گفت من هم مثل شما.این قوانین همیشه مال ماهاست.برو ضامن هاتو بیار برات سریع درست می کنم.از در بانک که زدیم بیرون همه چیز خاکستری بود.هوا اصلا هم خوب نبود.همه عروسک بودند  .خود ما هم مات و متحیر راه می رفتیم. و دو تایی مثل برج زهر مار از هم جدا شدیم.داشتم به اون آقاهه که ماهی سی میلیون تومان حقوق می گرفت فکر می کردم. 

 

پ.ن: ۱)   واقعاْ ۲۳ روزه از پاییز می گذره،ولی بارون نمی آد.چرا؟ 

 

پ.ن: ۲) توجه کردید همه چقدر مات شدیم؟  

 

پ.ن:  ۳)  یک شانه تخم مرغ ۹۰۰۰ تومان شده.پیدا کنید پرتقال فروش را

نظرات 37 + ارسال نظر
سهبا شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:14 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

بدبختی اینجاست پرتقال فروش هم داره دنبال پرتقالاش میگرده ویس عزیزم !
اصلا بی حسی همه رو گرفته ! دیگه احساس جواب نمیده تو این کشور ! باید با سیب زمینی ها قرارداد ببندیم , بلکه یک کم یاد بگیریم ازشون بی خیالی رو !

واقعاْ همینطوره.ولی فکر کنم قبلاْقرارداد با سیب زمینی بستیما...

لاله شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:23 http://nocomment.blogsky.com

من ۶ سال بانک کار کردم البته نه ایران... این برنامه ها همه جا هست یکی دیگه میدزده اونی که بولش کمتره باید تاوانشو بده... ما هم باید اون جلو بشینیم به ملت هی بگیم قانونه از دست ما کاری بر نمیاد.. فکر کنید نه میتونید هی بگید ببخشید چون مشتری بیشتر عصبانی مشه که ببخشید تو به چه دردم مبخوره نه هم میتونی بگی ساکت زشته خوب حق داره اونم اگه محتاج نبود که مرض نداشت بیاد وام بگیره با بهره! این میشه که ساکت میشینی که اونم خودشو خالی کنه... البته دیگه ما چیزی نمیخوردیم جلو مشتری و به مشتری هم نگاه میکردیم نه سر بایین سلام و اینا

این ایرانم که از بس گرون شده بول ما هم نمیرسه یه سفر بیاییم ایران سیاحت...

ای وای شما مگر کجا هستید؟ مگه از جونتون سیر شدین؟نه بابا شوخی کردم.شما بیایید ایران قدمتون روی چشم.

فرخ یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:27 http://chakhan-2.blogsky.com

ویس مهربان و ضامن نیکوکارم نمیدانی که بیسکویت ساقه طلایی برای اعصاب بسیار مفید است و از خشم جلوگیری میکند ؟؟
خانوم بانکی راست فرمود . . . باید تحمل کرد و در این مطلب ، تامل فرمود تا زندگی بگذرد . اما باور دارم که برخی نمیتوانند نان حلال بخورند . . . چون فقط حرام از گلویشان پایین میرود !
من برای آزمایش مقداری حرام خوردم و هر شب خواب میدیدم که در چاهی انباشته از مدفوع انسان دارم فرو میروم .. عاقبت نزد صاحبدلی اهل نظر ، خوابم را بازگفتم و بدون فوت وقت شنیدم که مال حرام را از زندگی ات دور کن ... به خدا هنوز در شگفتم از این موضوع! نمیدانم ربطی داشت به این پست شما یا نه؟ به بزرگواری خود ببخشید .

سلام .باور کنید کسانی که آلوده ی حرام خوری می شوند اصلاْمثل شما فکر نمی کنند.تازه خنده دارش اینجاست که همشونم کلید بهشت دستشونه.

اصلاْهم فکر نمی کنم شما همچین کاری کرده باشین.

پروفسور بالتازار یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حال و احوال؟
خوبی؟
شما و دوستتون مث اینکه خیلی از مرحله پرت تشریف دارین یا اینکه ایران زندگی نکردین یا از یه جهان دیگه اومدین؟!؟!؟! شایدم پارتی های سطح بالا دارین و از بس وام های چند هزار میلیاردی گرفتین قابل نمیدونین برای وام 5 میلیونی 3 تا ضامن جور کنین

جالبه که یه وام میدن و بعدش چقدر بهره(ببخشید توی نظام بانک داری اسلامی بهره حرامه.کارمزد منظورمه) میگیرن. تازه کلی ناز میکنن و منت میذارن که بهتون وام دادیم
توی بعضی ادارت گفتن به کسایی که می خوان برن مکه وام میدن. بعدش گفتن که نه. وام چون باید بهره اش(کارمزد) رو بدی حرامه و مکه رفتنشون قبول نیست. (اگه حرامه چرا وام میدین). در ادامه توضیح دادن که چند سال دیگه موقعی که اسمت در اومد و خواستی بری، مقدار بهره پولی که این چند ساله گذاشته بودی رو از مابه تفاوت هزینه سفر کم می کنن .... خوب اگه اون بهره حرامه چرا این حرام نیست!!!!
دستگاه" یک شبه ره صد ساله رفتن" به درد نمی خوره و فایده نداره. باید آروم آروم مسیر ترقی رو طی کنی.(همه چیز توجیه داره) مگر اینکه پارتی داشته باشی. اونوقت حسابی ترقی خواهی کرد
خداییش منم هیوی متال رو دوست ندارم. حتی اون وقتهایی که جووون بودم. البته بین هیوی متال و دف، هیوی متال رو ترجیح می دم

سلام جناب پروفسور.نمیشه یک دستگاهی اختراع کنید که بی واسطه وام بده

من ویتامین پ ندارم.یعنی پول و پارتی. نمیشه شما پارتی ما بشید

مستی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:21 http://mooshekoor.blogfa.com

سلام و درود بر ویس
قوانین دست و پاگیر معمولن برای رعیت و اقشار ضعیف هر جامعه نوشته می شه و از ما بهترون و آقاها و آقازاده ها معاف از قانونند.
ایشا الله که یه روزایی بیاد هوای دلهامون بهاری بشه!

انشاالله.

بود آیا که در میکده ها بگشایند.

ایمان یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:30 http://mocha-paris.blogfa.com/

خبرهای خوش انگار از این مملکت رخت بربستن...لعنت...

...و ممنون از همه محبت هات...[گل]

پیروز باشی

کاش خبرای بد نبود.

خوش باشی.

مهستی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:08 http://www.mz991.blogsky.com

سلام
واقعیتی تلخه که کاریش نمی شه کرد .

مردیم از اینهمه واقعیت تلخ.

باران دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 http://paieze89.blogfa.com

...


آسمان،آبی شد
آب هم،آبی تر
..
لب این آب روان
دل ما هم،آبی
..

سلام
دعوتید به آغازین لحظات یک همراهی

با افتخار

..[گل]

به به.شعر از خودتونه؟

باشه کجا دعوتیم؟

قندک دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان و بی پایان بر ویس عزیز و مهربان. داغ دلم با خوندن این پست تازه شد
کسی بر سر شاخ بن می برید خداوند خانه نظر کرد و دید
همون دوتا ضامن قبلی هم بزور و با مکافات بدست می اومد حالا که دیگه هیچ.یک سال پیش ضامن بچه باجناغم شده بودم . خودم و دختر خاله اش.نمیدانید چقدر بامبول در آوردند و اذیت کردند. مثل همین بنده خدا بارها توی بانک اشکش را در آوردند. من تازه نامه از همشهری هم داشتم که اگر وام گیرنده به هر عنوان نتواند سر موعد نسبت به ادای دین اقدام کند شرکت از حقوقم کسر و تادیه نماید. اما مسئل محترم می گفت باید کارمند دولتی باشید.یک سال گرفتن این وام لعنتی طول کشید و جانشان بالا اومد تا بالاخره دادند.

حساب کردم اینایی که وام چند میلیاردی می گیرند وقتی از بانک میان بیرون چه حالی اند!

ثنائی فر دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:21 http://www.sanae.blogfa.com

سلام
یا باید بخوایم همینه که هست رو یا باز هم باید بخوایم همینه که هست
اگه توی این چند روز با سه تا ضامن نرید هفته بعد دوبل میشه

شاید تورم و مالیات بر ارزش افزوده شامل ضامن هم بشه

کوروش سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:34 http://www.korosh7042.com

ابرهای بارونی رو باد سه هزار میلیاردی بره سمت کانادا


قید وام رو بزنه دوستت بهتره
اخه موجودی بانک مرکزی مگر چقدر بوده
مگه خبر نداری
که پول رو خارج کردند و بعد بانک مرکزی رو تحریم


درود بر ویس عزیز

هی وای من

رضا چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:28 http://hazarhal.blogfa.com/

سلام
همه لحظه لحظه هاتان مملو از آگاهی و ادراک باد . وبلاگ زیبایی دارید و زیاد خواهم آمد موفق باشید

ممنون که به من سر زدید.باز هم بیایید.

فرید چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 http://fsemsarha.blogfa.com

سلام
باران بر جماعتی می بارد که قدر بخشیدن نگاه مهربان را می دانند... عاشقانه و بی دریغ می بارند...
بر جماعتی که دست هایشان بی مضایقه برای نوازش شانه های نیازمند می بارد...
بر جماعتی که رنگ خدا را در چهره های بی رنگ خواهش زده می بیند و رنگ می شود بر رویشان می بارد...
باران بر جماعتی می بارد... که خود باران وار، می بارند...
راستی.. آخرین باری که باران بارید... کی بود؟! من خاطرم خیلی وقت است رنگ باران ندارد...

من هم یادم نمی آید.

عصر یخبندان عاطفه است.گلوی آسمان هم خشک شده است.

باران چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:35

سلاااااااام!

سلام از بنده است.حال شما چطوره؟حتماْ خوب خوب هستید.خدا را شکر

پرنیان چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:21

سلام

به قول احد :‌اعصاب خودشو خورد نکن ! درست گفتم ؟ همینجوری می گه ؟
گذشته از شوخی ... توی یک جهنم فعلا داریم زندگی می کنیم ولی معلوم نیست تاوان چه کار اشتباهی رو داریم پس می دیم؟!!!
امیدوارم وامش هر چه زودتر درست بشه و بتونه کمی به آرامش برسه .

درست گفتی همینطوری میگه.

بابا روی جهنم سرد شد.کجا جهنم بیچاره اینجوریه.این بار ،این ترم در اینجا.تا ترم های بعدی کجا؟خدا می دونه.

امیدوارم وامش جور بشه.ممنون عزیز دلم.راستی واقعاْخسته نباشی

مریم چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:57 http://www.2377.blogfa.com

دو تاشم مردم به زور می تونستن پیدا کنن چه برسه به سه تا !
خانومه هم تقصیری نداره این دادها را باید سر رئیس روساشون و اون بالاییهاشون زد ! هر چند که هیچ فایده ای هم نداره !

آخ گفتی بارون ! چرا نمیاد واقعا ؟
به قول تیتر مجله ی امید جوان : مرغ یارانه ها تخم طلا گذاشت !

من هم گفتم که اون خانوم رفتار بدی نداشت .تقصیر ایشان نبود.

چرا همیشه بن بست ها برای مردم اتفاق میفته؟

پروفسور بالتازار پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:04 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حال و احوال؟
خوبی؟
چه خبر مبرا؟
خوش گذشته؟
من پیدام نیست؟
شمایی که چند روز خبری ازتون نبود و کامنت هارو تایید نکردین
منم خوبم
نمیشه واسه هر گرفتاری یه دستگاه اختراع کرد. باید مشقات و زحمات رو خودت متقبل بشی تا حسابی خود ساخته بشی
آخر هفته خوبی داشته باشی

خوبم و پیدام نیست ؟به قول شاعر :غم نان اگر بگذارد؟

اگر نخواهیم خود ساخته بشیم چه کسی را بهتر از پروفسور بالتازار پیدا کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


آخر هفته ها در جنوب چگونه می گذرد؟اینجا سگی می گذرد.

دلم می خواست هیچ روزی تعطیل نبود

فرخ پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:25 http://chakhan-2.blogsky.com

سلام چند روزیست که همچنان در بانک هستید و جای دیگری تشریف نبرده اید
من نیز همان را که گفتم انجام دادم . . . باور بفرما که این مساله پیش آمد . من معمولا دوست دارم هر چیزی را برای یک بار هم که شده امتحان کنم . شاید باور نکنی ... اما من انواع مواد مخدر را هم امتحان کرده ام .... صادقانه بگویم که معتاد روح مریضی دارد ...
وگرنه کسی نمیتواند به راحتی معتاد شود . حرام خواری نیز نشانه ی روح مریض و عطش جاه طلبی است . خدایشان شفای عاجل دهد .

واقعاْ سرم شلوغه.و درست گفتید هنوز نفر سوم پیدا نشده.

خدا شفا بده.چطور درس نمی گیرند؟اندکی صبر سحر نزدیک است.

این حرف ها و حدیث ها از شما دور باد.

alone جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:50

سلام دوست عزیز.آخه وقتی سه هزار میلیارد گم میشه مگه پول واسه وام دادن به من و شما می مونه!!!والله!!!
خواستم بگم آپم و منتظر حضور سبزت!مثل همیشه پست زیبا و تفکربرانگیزی!!!!بود!

سلام و ممنون از لطفت.

راستش آدرس وبت را در فهرست لینک ها ،نمی دونم چی بود.اگر میشه برام بنویس.ممنون

قندک شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:42 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود و عرض ادب و تشکرفراوان

خلاصه اگر وام های ۳۰۰۰ میلیاردی به بالا خواستید ما همه جوره در خدمتیم ها؟ تعارف نکنید. اگر هم خدای نخواسته قرار شد گیر بیفتید انقدر جربزه داریم که یواشکی بدون اینکه آب توی دلتان تکان بخورد از کشور خارجتان کنیم.البته شرط دارد اگر پاتون رسید اونجا لطفا کلش را بدهید به محمود عباس و رسید دریافت کنید.ایشان از خودمان هستند و این پولها از شیر مادر هم حلالترشان است.ایشان آنجا از طرف ما اختیارات تام دارد به به معامله های خیلی خیلی بزرگ دست بزند و سودش را تقسیم کند.پس زهرطرف که شود کشته سود اسلام است!

هی وای من ،تا کجا ها رفتی؟به خدا همه مون داریم خل میشیم.بگم دور از جون شما یا نه؟

مثل اینکه اینجا ارث آبا و اجدادی یک گروهی است و بقیه رعیت و برده.

ولش کنیم.حال خودتون چطوره؟ خوبید؟امید که آدمای خوب همیشه سالم باشند و پاینده.

لاله شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 20:10 http://nocomment.blogsky.com

ویس عزیز من اماراتم دیگه دبروز اینجا باد خنک میومد گفتم حتما ایران بارونه..اخه اینجا سیستم مثه همون کولر ابی هاست..یعنی ایران بارون میاد ...هوا از رو اب مگذره میاد طرف ما خنک میشه حالا بارون اومده اونجا؟

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام.چطوری؟توی یک کشور عربی؟


هی وااااااااااای من.اونجا راحتی؟


نسیم خلیج همیشگی فارس بهت می خوره؟

چند روزیه که اینجا خنک شده بود و امروز داره بارون میاد.

خوش بگذره.راستی اونجا حجاب اجباریه؟

پروفسور بالتازار یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:09 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حالت چطوره؟
غم نان؟؟حالا ما بگیم باز یه حرفی!!! شما دیگه چرا؟!؟!؟!
شما که دیگه وام سه هزار میلیاری به چشمتون نمیاد چرا!؟؟!
(شوخی بود)
منم چون نمی تونستم اون دستگاه رو بسازم الکی بهونه خود ساختگی اوردم.از این جور بهونه ها و دلیل و توجیحات کم توی زندگی واسه ما نیاوردن.
به شمال و جنوب و شرق و غرب بستگی نداره، زندگی رو هرجور بخوای میگذره.
امیدوارم واست به بهترین شکل بگذره
به قول خارجکی ها take it easy

به به نوه ی گلم.از اسمی که برات انتخاب کردم خوشت اومد؟

درست گفتی باید گاهی الکی خوش بود.بی خیال.......داره بارون میاد.باور می کنی؟

قندک دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان بر ویس عزیز. ممنونم .مشخص گردیده که بنده باید از مصرف چیپس و سیب زمینی سرخ کرده پرهیز کنم. ممنون از لطفتون

سلام دوست خوبم.

در قرآن کریم هم فرموده:درمان درد های شمادر آب میوه های رنگی است.

آب میوه بخورید.تا سلامت بمانید.البته در خانه آب بگیرید چون بیرون ،خدای نا کرده وبا می گیرید.

فرید دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 http://fsemsarha.blogfa.com

باران نمی آید... کاش بداند که اگر نیستیم،
اگر کمرنگیم...
اگر یادمان می رود که بباریم...
اگر بهانه ای برای نبودن نداریم...
اما دوستش داریم چون از نهاد اوییم...
همه خواهان اوییم.
***
سلامی از پی کلامی

الان که داشتم میومدم،ساعت ۵ روز چهارشنبه،بارانکی خرد خرد می بارید.باید نفسی تازه کنیم.وحرم دل را غبار روبی کنیم.خدا کنه که ببارد.


با سلام به شما و ممنون

باران سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:03

سلاملیکم!
میگم این پست شما عنوانش جذاب بود به ویژه برای شرایط حاضر بنده ی کارمند کوچولو!!!
ولی وقتی خوندیمش..
هی واااااااااااااای من..

سلام از ماست.واقعاْ ما درد مشترکیم .مقصودم از ما،طبقه ی حقوق بگیر است.


باور می کنی هنوز موضوع وام دوستم حل نشده است.داره از خیرش می گذره.دوستان جمع شدند که بهش بدهند.

آفتاب سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 http://aftab54.blogfa.com/

سلام عزیزدلم .. امیدوارم روزهای خوبی رو سپری کرده باشی .. بعد میام می خونمت نازنینم

سلاااااااام.چطوری؟چند روزی سخت گرفتار بودم.الان اومدم خونه و نشستم.آفتاب گلم.مهربونم چرا اینقدر مشغولیم؟چرا گاهی زندگی را فراموش می کنیم؟

دوستت دارم یه عالمه

آفتاب چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:36 http://aftab54.blogfa.com/

دوباره سلام ویس عزیزم
راست میگی خیلی گرفتاریم .. با اینکه سعی کردم لحظاتی رو به خودم اختصاص بدم اما باز انگار نمیشه ..دلم خیلی تنگ شده بود برات ..جدی میگم .
مطلبت رو خوندم ..تاسف آوره اما چیز تازه ای نیست ...ضامن می شی یه جور مشکلات داره و ضامن نداشته باشی یه جور دیگه .. خوش به حال قدیمی ها که نه چک وسفته داشتند و نه انقدر قلبشون از سنگ بود .. بعضی از آدمها یه جور دیگه شدند ..فقط منافع شخصی براشون مهمه .. انگار غیرت و وجدان از بین رفته .. اما تا بوده همین بوده و خواهد بود ..
زیاد خودت رو ناراحت نکن این چیزیه که به عینه می بینیم .

سلام عزیزم.

دوستم از خیر وام گذشت.دوستان بهش دادند

منم چند روزی بود وقت نداشتم بیام اینجا.و دلم برایتان خیلی تنگ شده بود.فوری اومدم دیدم آپ نکردی.

خوب و خوش باشی گرمای آفتاب

پروفسور بالتازار پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام بر مادر بزرگ عزیز
حال شما؟
خوبید؟
چه عجب تشریف اوردین
خوش میگذره؟
خوش بحالتون که داره واستون بارون میاد
اینجا فقط ابری و رطوبت شدیدا بالا و گرم
راستی یه آهنگ آپ کردم
حتما بیا

یه نوه دارم خیلی گلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللله





حالا چشممون نزنی .پاییز داره تموم میشه زحمت کشیده دو قطره بارون اومده.والا....

همین الان میام

آفتاب پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 15:16

آپ کردم ویس عزیز

اومدممممممممممممممممممممممممممممم

مهستی پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 18:31 http://www.mz991.blogsky.com

سلام .
گاهی میام بدون رد پا ...
اما امروز اومدم با نشان
نشانی از صداقت
در گفتار
در کردار
تا همگان بدانند
من در سرزمین خدا
بی گناهم
بی گناه

موفق باشی .

سلام دوست خوبم.بی نشان نیا،نشانی بگذار تا دل تنهایی من تازه شود.

پرنیان پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:32

سلام عرض شد

...
همین !

به به سلام خیس بارانی.

راستی خوب بود ؟کسی چیزی نگفت؟

کوروش جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 http://www.korosh7042.com

تا اسم نازنینت را دیدم (رامین دوید؟)بدو امدم تا ابراز احساسات کنم و عرض ارادت.
درود بر ویس مهربان . از محبت هایت باخبرم و سژاس گزار.
هر روز منتظر این خبر خوشم که رفع مشکل شده.و این روزها که دست نوشته هایم را از کاغذ منتقل می کنم ُبیشتر به نگاه هایی نقادانه نیازمندم

برایت سرور و سلامت آرزومندم

سلاااااااااااااام.من هم امیدوارم.

برایتان در این روزهای زیبا آرزوی سلامتی می کنم.

مهستی جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:06 http://www.mz991.blogsky.com

سلام .
گویا امروز
دور گردون بر مراد من بوده .
من امروز خوب بودم
خوشحال بودم
خدایا شکرت
زندگی به کام شما هم خوش انشاءالله

این روزا که بارون میاد ،تقریباْ همه حالشون خوبه.خدا کنه همیشه خوب و خوش باشی.

قندک شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان بر ویس عزیز
خب راستش بعد از آن که دیدم شما نگران شدید یکراست رفتیم یک سر به بانک خدا زدیم و ضامن شما شدیم و خداوند هم که بر عکس این بانکی های ما خیلی با مرام و با معرفته بخاطر شما روی مارا زمین نزد و حسابی از اون بارانهای خاصش فرستاد تا شما را از دل نگرانی در بیاورد.

وای ممنون . این بهترین ضمانت و بهترین وام بود.امروز حالم خیلی خوبه.بارون که میاد حتماْ می رم راه میرم.

خدا ضامن هم نمی خواد .

اردت

قندک شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 http://ghandakmirza.blogfa.com

قربانت گردم این وبا خیلی دلش بخواهد مارا بگیرد. افت دارد که ما بخواهیم اورا بگیریم!

دور از جان شما باد هر گونه بیماری.

قندک شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 http://ghandakmirza.blogfa.com

برای بدست آوردن تخم مرغ ارزان ما یک طرح قندکی ارائه می کنیم اگر موافق بودید عملی بفرمایید

لطفا چند جای بالکن منزل را برای لانه گذاری این کبوتر های یاکریم آماده کنید. آنها انقدر مهربان و خودی می شوند که فوری می آیند و لانه گذاری و تخم گذاری می کنند و شما هم می توانید هرروز تخم هایشان را برایگان بر دارید.البته مواظب باشید شهرداری و محیط زیست متوجه نشوند.

ای بابا عجب طرحی

مواظب باشید ،چون مخترعین را می دزدند ،حسابی مواظب باشید.قندک ما را ندزدند.

باران یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:19

..
کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمیشود..

کجاست همدلی اجداد ما که در فیلم ها می دیدیم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد