لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

خل و چل

این روزا خیلی از دست  و  شدم. . گاهی می خوام بزنم . چقدر باید ادای اینارو  

در آورد؟ 

اگرم بخوای  باشی همه می گویند یا  شده . شیطونه می گه  بشم و بزنم به سیم آخر. 

تراوشات ذهن درگیر من در نیمه شب.

نظرات 9 + ارسال نظر
فرخ(صادق) چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 http://dariyeh.blogsky.com

سلام
چقدر خوشحالم که شمشیر از رو بسته ای ... درود
اما توصیه می کنم به خویشتن داری و تقوا و شکیبایی
چون همین یک ماه قبل یکی را زدم و بردندم به کلانتری ... بعد هم بازداشت و سند و دادگاه و قاضی و .... باور کن که توبه کردم .
الان دوسه هفته است که دارم تمرین آرامش می کنم ...
اما اگر خواستی بزنی ، طوری بزن که کبود نشود .. لامصب بابت کبودی چند میلیون دیه می برند . مثلا نرخ یک دندان بطور متوسط چنانچه شکسته شود 5 یا شش میلیون است .
فعلا همان فحاشی و هتاکی بهتر است ... بله

واقعاً کسی را کتک زدی؟ داری شوخی می کنی.

نه بابا می دونم شما هم مثل من توی ذهنتون دوست دارید این کارها را بکنید ولی انجام نمی دهید.

در هر حال درست گفتید .بعد از شنیدن چند خبر و خلاصه و اینا......احساس کشتن داشتم.

نوشته های پراکنده چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 http://thunderb.blogfa.com/

شاید هم می خواستی تموم شکلک هارو امتحان کلی دنبال بهونه بودی. بهرحال جالب بود

سلام
خوبی؟
خوشی؟
چه خبر مبرا؟
مرسی بهم سر زدی
امیدوارم روزهای خوبی داشته باشی و همیشه واقعا خندون باشی

ای بابا شما از کجا فهمیدی ، نگفتم پروفسوری

خوب باید چکار می کردم اگر بنویسم که ممکنه مثل.....بشم .شاید بغضمو با این شکل ها نشون بدمم.

شما هم آخر هفته ی خوبی داشته باشید.

هاتف چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 14:26 http://www.kharabbat.blogfa.com

دیوانگی جز ذاتیه همه ی ماست فقط درصد فرق میکنه! پس نترس هرطور که راحتی همانطور باش

چطور میشه هرطور که راحتم باشم. فوری دستگیر میشم. مثلاً بدون حجاب راحتم .

خیلی ممنونم که به من سر زدید

سهبا چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:26

اونوقت ذهنت درگیر چی بود ویس عزیزم ؟
به نظرت هر کدوم ما در روز چند بار در قالب هر کدوم از این شکلکها در میایم ؟!

من که خیلی در میام . می دونی هر وقت رنج می کشی و مجبور به سکوتی ، اینطوری میشه نازنینم

پرنیان پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:29 http://fathebagh.blogsky.com

این روزها من خیلی این شکلی بودم :

یه خورده بعدش این شکلی :

یه وقتهائیش هم این شکلی :

بعدش این شکلی :


اما اونقدر این شکلی می شدم :

تا که بشم این شکلی :


نیمه شب و وسطهای صبح نداره ها! الان ساعت هشت و نیم صبحه و ذهن من داره هی می تراوشه !!!

اما من این شکلیتو دوست دارم.

قندک شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:55

پس بگو چرا ما هم اغلب اینطوری می شویم و همش دلمان می خواهد بزنیم به سیم آخر. راستی که شما بیشتر می دانی .البته بیشتر که چه عرض کنم. اصلا نمی دانم . بفرمایید که این سیم آخر مگر چه خصوصیاتی دارد؟ و مثلا اگر کسی بزند به سیم آخر چه می شود ؟ یکم لطفا راهنمایی بفرمایید.
هی وااای من سلام یادم رفت. سلام و درود فراوان بر شما

سلام .
می دونی سیم آخر دو نوعه .یکی اینکه دست از جان بشویی و بلند شی بری جلوی ساختمون ....هرچی از دهنت در اومد بگی و فاتحه

یکی دیگه اینه که کارهای دم دستی که هرروز انجام می دادی دیگه انجام ندی و داد و بیداد کنی و بپری سوار ماشینت بشی و بپیچی جلوی هر کی که ازش خوشت نیومد و تو کوچه بی صدا پشت سر یه ...بری . یک دفعه بوق بزنی و بعدش هم بزنی زیر خنده و....واقعاً کیف داره.به این مورد دوم می گن خل بازی و به اولی می گویند جسارت .بازم بگم هستش ها

قندک شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:57

فک کنم باز اشتباه کردم. می خواستم بگم شما که بیشتر می دانی. نمیدونم چی گفتم!!! اصلاح می کنم

شما کارتون درسته .هرچی گفته باشید خوبه

قندک دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 14:30

عجب؟ من که عمرا باورم نمیشه شما حتی یک اپسیلون اهل این سیم آخر بازی ها باشی!! عمرا.فقط حرفش را می زنید وگرنه؟ عمرا

واقعاً همینطوره.من خیلی که قاطی کنم سوار ماشینم میشم می زنم تو اتوبان .و یا میرم استخر .

فرید چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:16 http://fsemsarha.blogfa.com

سلام و درود بر شما
چقدر خوبه که آدم های طوری گاهی دل شون رو بزنن به دریا و طوری بشن که اونوقت همه از دیدن شون طوری میشن! من همیشه از دیدن وبلاگ و دل نوشته هاتون طوری می شدم اما این بار نه تنها اونطوری شدم، بلکه طوری هم شدم... فقط هنوز نفهمیدم کجا به کار میره!
خیلی ایده قشنگی بود...

سلام دوست من

مطمئن باشید هیچ جا به کار نمی ره.یعنی اصلاً کاربردی نیست. همینجوریه. خل و چل بازی

گاهی کودک درون سر بر می داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد