لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

آدم شدن چه مشکل!!!!!!!!!!!!!

کاش یک روز را برای آدم بودن و آدم شدن اختصاص می دادند. از این همه نگاه جنسیتی خسته شدم. روز زن روزی است که به او مثل یک انسان با تمام حقوق انسانیش نگاه کنند . چقدر برای حرفم شاهد مثال بیاورم.مثنوی هفتاد من کاغذ شود.بابا جان خسته شدم.دیگه.  

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست 

زن این جزیره ی سرگردانی و مانده در بهت بودن خود......................

نظرات 13 + ارسال نظر
پیمان اسحاقی چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:16 http://ruzayeman.blogsky.com

هیچ نظری نمیتونم بدم جز اینکه اعتقاد داشته باشیم که درس میشه

سلام و ممنون که به من سر زدید.

نوشته های پراکنده چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:22

سلام
حال و احوال؟
خوبی؟
خوشی؟
سلامتی؟
رسیدن بخیر
خوش گذشت؟
گفتم الان از سفر می نویسی
شایدم زرنگی کردی و ننوشتی که مثلا ما یادمون برم سوغاتی ازت بگیریم. نخیر اینجوری نیست. می دونی چند شبه خوابم نبرده از عشق سوغاتی. باقلوا. قطاب. شیرینی....
راستی کامنتم کو؟!؟!؟! حذف شد؟؟؟واست کامنت گذاشتم
خواستم روز زن رو بهت تبریک بگم اما بخاطر چیزی که نوشتی جرات نکردم
روزهای خوبی داشته باشی
در مورد جای قاشق و چنگال هم توی وبلاگم نوشتم
شاد و سرحال باشی

سلام ، بابا چه هیبتی دارم من که شما را ترسانده !!!!بله داشتم می گفتم که سوغاتی ها را تا آخر خوردیم و شیرین بود.جای شما هم خوردیم.
یزد هم بسیار زیبا با مردمانی مهربان و بناهای تاریخی بود ولی خیلی غمگین بود.

پرنیان چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:48

اوه چه عصبانی !

باور کن خوبه ... همین مناسبت ها خیلی خوبه. درسته که توی مملکت ما زن رو هر جور که می تونن مچاله اش می کنند و همیشه در حاشیه است ولی حداقل یک مناسبتی مثل این باعث می شه که ما از هم یادی کنیم و همدیگه رو خوشحال کنیم.

مراسم و مداحی خوانی و شکلات ها و شیرینی هاشون رو ولش کن ... آدم قسم حضرت عباس رو قبول کنه یا دم خروس رو ؟

ولی همین محبت های ما به همدیگه در چنین مناسبت هائی یک دنیا ارزش داره

امیدوارم اونائی هم که عصبانی ات کردند به راه راست هدایت بشن .

روزت مبارک دوست همیشه ام

سلام عزیز دلم

من اصلاً عصبانی نیستم که هیچ ، اتفاقاً خیلی آرومم. درست نگاه کردن به خودم ، شرایطم ، جایگاهم ، حق کشی ها ، بی احترامی ها ، و بعدش شعار ها. با تمام وجودم حس می کنم. هیچگاه از زن بودنم ناراحت نیستم ، بلکه بر عکس خدا را شکر می کنم که زنم و پارسال پستی به همین مناسبت گذاشتم .ولی ببینید که به خاطر این نگاه ، همه ی ما جنس دوم شدیم. حرفم این است که واقعیت را ، مثل تمام مسایلی که ما را ناراحت می کند ، بپذیریم. هر چند تلخ است. چه لزومی دارد کسی که در ذهنش مثلاً برای همسرش احترامی قایل نیست امروز برایش گل بخرد.و قس علیهذا

فرید چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:36 http://fsemsarha.blogfa.com

سلام و درود بر شما
هر چقدر هم که بخواهم بگویم از اینکه انسانیت مهم است و جنس نه...
بی رنگی ملاک است و رنگ نه...
عمل ملاک است و حرف نه...
زن نیمه تمام نمایی از هستی ست با هر رنگ و بی رنگی و حرف و عملی که بتوانی و نتوانی بفهمی و بشناسی...
روزتان مبارک!

سلام

تمام روز ها بر تمام آدما مبارک باشد. چه شانی دارد زنی که دستگیرش می کنند به جرم های کوچک و جلوی چشم مردان کشان کشان سوار بر ون می شود و بعدشم مثل جنایتکارها شماره روی سینه اش می گذارند و از او عکس می گیرند . او چطور باید به خودش احترام بگذارد؟ و هزار مثال دیگر از این قبیل. در تعریف عرفانی انسانی ، جنس مطرح نیست . خدا هم نگفته که ....او گفته با تقوی ترین شما بهترین هستید. خسته تان نکنم. بگذریم.

صادق (فرخ) چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:42 http://dariyeh.blogsky.com

سلام ویس عزیز
در ابتدا روز زن را تبریک عرض می کنم .
بعد هم باید دلداری تان دهم از این بابت که بالاخره
دنیا چراگاهی بیش نیست .
بعضیها دهان شان و برخی دستهایشان و بعضی چشمهایشان می چرد . همیشه عده ی کمی هستند که دست و دل و چشم و شکم خود را به پرهیز و اعتدال و ادب ، عادت میدهند . شما زیاد اندوهگین مباش . چشم چرانان به اتومبیل و زندگی مجلل دیگران و خیلی چیزهای دیگر نیز عنایت دارند .
چیزهای دیگری هم دارم بگویم که بماند برای وقتی بهتر ....
ارادت

سلام
دلداری بدهید مرا ؟ چرا ؟ چون زن شدم؟ ویا چون در جامعه جنس دوم هستم ؟
نمی دانم ،به هر حال ممنون

صادق (فرخ) پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:35 http://dariyeh.blogsky.com

دلداری از این بابت که سخت نگیری بر خود .... فکرش را نکن !
زن بودن که بد نیست ... اتفاقا من در عمرم لااقل از 100 تا زن پرسیده ام که دوست داشتید مرد می شدید؟؟
و آنها همه به من جواب دادند که : نه
همین آماری که گرفته ام نشان میدهد که زن بودن بد نیست ... همانطور که مرد بودن بد نیست . همانطور که رنگ پوست و نژاد و شکل ابرو و رنگ چشمها و درازی و کوتاهی چانه و غیره بد نیست .
در واقع خواستم به عنوان یک مرد از شما به خاطر چشم دریدگی برخی مردان عذر بخواهم ... نمیدانم کار درستی است یا نه؟
اما پس از سفر و فراغتی که داشته ای اصلا خوبیت ندارد خود را به خاطر عده ای ندید بدید ، ناراحت کنی .





باباجان اصلاً منظورم این چیز ها نبود. من کی گفتم از زن بودن ناراحتم.
من مخالف یک روز برای زن هستم . می گم کاش نگاه ما جنسیتی نباشه . همین.

آفتاب پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:48

سلام جنس دوم ..

از طرف یه جنس دوم دیگه عزیزم .

از جنس دوم به یک جنس دوم دیگر ، از مرغ همسایه به خروس لاری ، احوالاتت چطور بید؟؟؟؟

خلیل پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 23:59 http://tarikhroz3.blogsky.com

سلام،

مبارک باشد و خسته نباشید!

سلام و ممنون .یک دفعه خواستم بگم ، مبارک غلام شماست ، ترسیدم ناراحت بشوید. ولی خوب گفتم. شوخیه .خوشحال باشیم

صادق (فرخ) جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:18

عصبانیت تان را دوست می دارم ...
مگر بقیه ی روزهایی که نامگذاری شده ، چه فایده ای میرسانند؟؟
روز پدر ... روز کارگر ... روز دانش آموز ... روز دانشجو ... روز کارمند ... و الی آخر
شما اینها را ولش ... از من به دل نگیر و نرنج
من فقط خواستم تو را از ناراحتیهایت کمی دور کنم .
روز زن هم یکی از همان روزهایی است که در بالا نام بردم .
بر من ببخشایید

اگر از نزدیک عصبانیت مرا می دیدید ، دیگه این نظر را نداشتید

البته بازم ممنون .چی بگم. وااااااااااااااااااااااااااالا

آفتاب جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:29

از طرف خروس لاری

سلام عزیزم ..نازنینم یه مطلب برای ما زنان بذار .. دوست دارم بخونم .. برای زنان وبلاگیت هم بذار .

سلام . از مرغ همسایه ،پیام دریافت شد ولی ارر می زنه . دنبال زن می گردم. گیجم چه خبره توی این مملکت. هرکسی هم ساز خودشو می زنه اونم ناکوک

قندک شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:56

سلام و درود فراوان بر ویس عزیز. خواهش می کنم. تمنا می کنم انقدر خودتان را اذیت نکنید. بگذارید هرچه می خواهد بگوید هرکه می خواهد.راستی کاش از سفر یزدتان می نوشتید

سلام . خواستم بنویسم ولی پشیمان شدم . خیلی سفر خوبی بود همه جا را دیدیم مخصوصاً " چک چک " را که در صد کیلومتری یزد بعد از اردکان و میبد است ، زیارتگاه زرتشتیان عزیز است فوق العاده بود .جاتون خالی

ند نیک شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 http://blue-sky.persianblog.ir

چنین روزی بیشتر شبیه یک رویاست

سلام .اومدم بهت سر زدم و برات کامنت گذاشتم ولی پاک شد و دو باره ننوشتم. از مطلبی که گذاشته بودی خیلی ترسیدم. باور کن طپش قلب گرفتم.

هاتف دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:30

بهترین حرف همینه که از این نگاه های جنسیتی ملولم و یک نگاه انسانیم آرزوست..

سلام . دیگه یه جورایی دارم دلزده میشم از همه چیز و همه کس و همه ی این تلقینات مسخره . "من دچار خفقانم ، خفقان"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد