چشم بر هم می نهم،هستی دو سودارد/نیمی از آن در من است ونیم از آن برمن/نیمه ی در من ،بهارانی پر از باغ است و آفاقی پراز باران/نیمه ی برمن،زبان چاک چاک خاک وچشمان کویر کور تب داران/چشم بر هم می نهم،هستی چراغانی ست/روشن اندر روشن و آفاق در اشراق/می گشایم چشم،می بینم چه زهر آگین وظلمانی ست/آن که این دشواره پاسخ گوید کیست؟/در کدامین سوی باید زیست؟/در ظلام ظالم بر من/یا در آن آفاق پراشراق روشن درمن؟