تمام شب بیدار بودم . تلاش کردم بخوابم نشد. هی به یک رف فکر کردم و یک قرابه ی شراب و دختری که کنار یک پیرمرد می رقصد. بعد به اون پیرمرد دست فروش خنزر پنزری، کنار راهروهای طویل و چرک و سیاه ، بعد راه افتاده بودم کنار همان جوی آبی که آن ها شراب خوردند ، بعد پیچشی مشیانه در من حرکت کرد و رفتم تا در کنار مشی ، این هیجان را تکرار کنم ، شاید یک شوق اساطیری بود . کسی در من ، با من ، و حتی خودمن . یک سفر بود شاید . برگشتم ، روی تختم ، در اتاقم مانده بودم.
کیست در گوش که او می شنود آوازم
یا کدام است سخن می نهد اندر دهنم
حیرانی و حیرانی .
سلام
خوبی؟
خوشی؟
حال و احوال؟
ببینم تازگیا بوف کور نخوندی؟
چاره اش یه عباس قادریه که از این حس و حال دربیای
مرسی به عکسم امیتاز دادی
صد سال پیش خوندم. دوستش دارم . حال و هوای خودمه . عباس قادری هم خودت گوش کن
نمی دونستم اون عکس شماست . متوسط بود ولی بین همه خوب بود
پیشنهاد می کنم کمی هم کتاب بخونی .خیلی خوبه . از دنیای الکترونیک قدمی این سو تر بگذار . ضرر نمی کنی
سلام
امروز خودم رو هلاک کردم نتونستم کامنت بذارم . قالب جدیدت کمی سخت شده کامنت گذاشتن .البته عحیبه و نباید این اتفاق بیوفته ولی نمی دونم مشکل کجاست.
نوشته بودم برات که :
معرکه ست روز تعطیل بدون مسئولیت . آی می چسبه .
و بعد هم نوشته بودم
در حیرانی واژه ها خیلی زیبا کنار هم چیده می شن. درست مثل این پست تو.
دلیل این مشکل را نمی دونم .
این پست من یک دلنوشته است که می خواستم برش دارم.
ممنون لطف داری .
سلام ویس نازنینم.. اگار این فصل برای همه حیرانی ست عزیزم ..
بهار بیاد مخصوصا اردیبهشت زیبا همه چی حل میشه
بله شاید همین طور باشد. سلام هم یادم رفت .
خوبی؟
تقدیم به ویس مهربان:
دشت در سوگ
http://boosmahi.persiangig.com/audio/Dasht%20Dar%20Soog.mp3/download
خوب ای که نوشتی یعنی چهههههههههههههههه
اسم سایت بی ؟
شوخی کردم باشه
سلام،
بیدار-خوابی خیلی کارها می کند از دیدار پیرمرد خنزر پنزری تا حس مشیانه! از سرعت نور هم سریعتر سفر کردید.
چه ها که نمی کند این احوالات !!!!!
سلام عزیزم مطمئنی شام زیاد نخورده بودی
شوخی کردم این هجمه فکری گاهی سراغ منم میاد راستی چکار میشه کرد
دلنوشته ها قابل توضیح و تفسیر نیستند.
سلام دوست من
ویس عزیز :الحمدا...خوبید ؟
انشاا...در کمال صحت و سلامتی باشید .
سلام. خوبم ولی گرفتار . شما چطورید؟ انشاالله خوبید