چه رازی دراین سیاهی و سکوت نهفته است؟پاسخگوی کدام نیاز مبهم من است،که این چنین به سویش کشانده می شوم؟آرامشی که در شب است،خالی از هیاهوی روز،انگار درملکوت خدا باز است،یا در شب این حس را بیشتر درک می کنم خلوتی جذاب و درون ریز است.سیروسلوکی لذت بخش.بهره ها بردم از این سیاهی.
گاهی برای گریه غزل شانه می شود...!!!
بهش فکر کن
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ دردآلود انسانها
باز هم دستی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پاروزنان در کام طوفان ها ...
همه و همه مربوط به گذشته است.گذشته دور دور دور
khayli ghashngo jazab bod makhsosan matlabe akhareton شب
ممنون،دوست خوبم