لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

دریا

  

 

 

یادم آمد روزهایی که بر ساحل شنی راه میرفتم و قلعه های شنی ی ساخته شده ی کودکیم.اما تمام آن ها چه بی حاصل به دست امواج حوادث زندگی ویران شد.هنوز در گوشم خروش موجی راکه به ساحل می آمد واز هراس ماندن وخشک شدن سریع به دریا برمی گشت می شنوم،وبه نظاره ی خودم که امواج ذهنم سر به دیوار وجودم می کوبند ولی من به ساحل نشسته ام،مشغولم.

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
مهسا شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:19 http://mahsa7272.bogfa.com

ok salam neveshtehatam jaleban hamsaye[:S023 be web loget hasudim mishe.omidvaram hamishe khoshhal bashi .bye:]

ممنون،دوست خوبم.حتما بهت سر می زنم.

فتح باغ شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 http://fathebagh.blogsky.com

تا می آئی یه قلعه ی زیبا برای خودت بسازی امواج دریای زندگی امان نمی دهد . انگار که قلعه ای نبوده است انگار که رویائی بوده است ... امواج سهمگین ناگهان غافلگیرت می کند.
زندگی ساختن قلعه های زیباست ، سپس انتظار برای ویرانی آن و دوباره ساختن و ویران شدن ... تمامی ندارد.
اشکهایم باز رسوایم کرد !

ترسم که اشک درغم ماپرده در شود/وین راز سربه مهر به عالم سمر شود

مهسا شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:44 http://mahsa7272.blogfa.com

سلام دوست من یه تغغیراتی تو وبلاگم دادم خوشحال میشم نظرتو راجعبش بدونم bye

مهسا یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:29 http://mahsa7272.bogfa.com

سلا م ویس عزیز ممنونم که نظرتو راجعبش دادی .راستش الان سرم شلوغه که بتونم به کل وبت نگاه بندازم , از الان واسه سال بعد برای کنکور میخونم وهم چون زبان انگلیسی رو تموم کردم و واسه فرانسه یه self study دارم . وای نمیدونی چقدر سخته از عربیم بدتره .به فرانسه سلام میشه bonjogh و خداحافظ میشه oghvagh و ok میشه dakogh بدم نمیاد تو وبلاگم باهام فرانسه حرف بزنی dakogh?

سلام.دختر تو فارسی حرف زدن هم الکن هستم چه برسه به فرانسوی

دزیره سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:05

خاطرات کودکی سر شار از حس زندگی /زیبایی و امید و ارزوهای بی نهایت ای کاش هنوز کودک بودیم

موچه کوچولو چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:01 http://koocholoamin.blogsky.com/

چه متن قشنگی
سلام ویس
کجایی؟
نیستی!
چرا آخرین پستت مال 11هم هست؟!!
تو انقدر تنبل نبودیا

موج روزمرگی مرا برد.اما دارم میام.ممنون از تعریفت

مهسا پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 http://mahsa7272.blogfa.com

سلام ویس عزیز .خوب من سطر آخرم رو در مورد راهپیمایی نوشتم جون من نظرتو بده چون این وبلاگمو تازه درست کردم خیلی نقص ها داره خودمم که وقت ندارم واسش بذارم حالا میخوام برم سفر دیگه بدتر

فرخ سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:58 http://chakhan.blogsky.com

دریا همیشه دریاست .. مثل روزهای کودکی می غرد و سروصدا میکند ... ما آن آدم سابق نیستیم .. ما تغییر کرده ایمو
بارها در ملاقات با دریا به همین موضوع فکر کرده ام.. باید خودم را عوض کنم .. شاید به کمک کودک درونم این اتفاق بیفتد.

کاملا درست گفتی.انگار همه چی سرجاشه وما مسافری هستیم که عبور می کنیم.

صوفیا شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:03

دوران کودکی خاطرات بد و خوب زیادی دارد ولی همیشه اون نقاط کور دوران کودکی توی زندگی یقه ادمو بدجوری میگیرن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد