لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

پاییز،م،امید

دو میلیارد سالگی ات مبارک ،پاییز     آسمانش را گرفته تنگ در آغوش/ابر با آن پوستین سرد نمناکش/باغ بی برگی/روز وشب تنهاست/با سکوت پاک غمناکش/ساز او باران،سرودش باد/جامه اش شولای عریانی/ ور جز اینش جامه ای باید/بافته بس شعله زر/تاروپودش باد/گو بروید یا نروید/هر چه در هر جا که خواهد یا نمی خواهد/باغبان و رهگذاری نیست/باغ نومید است/چشم در راه بهاری نیست/گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد/ور به رویش برگ لبخندی نمی روید/باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید/باغ بی برگی/خنده اش خونی است اشک آمیز/جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن/پادشاه فصل ها/پاییز  =جمله ی اول را در جایی،مجله ای شاید خواندم خیلی دوستش داشتم نوشتم.نمی دونم نویسنده اش کیست؟ولی به نام من تموم نشه./شعر هم که معلومه از اخوان ثالث عزیز است که خودش در منظومه ی خوان هشتم گفته:من که نامم  ماث .یه روز که حوصله داشته باشم خوان هشتم را می نویسم.اینا کی بودن تو این کشور.بزرگ وآزاده.عاشق،میهن پرست،بدون ادعا ،بی صدا .چقدر سر به دیوار زدند.چقدر غصه خوردند.من آزادگی اخوان را دوست دارم.عزلتش را وبی اعتناییش را به همه.ولی الان در جایگاه حقش خوابیده،کنار فردوسی بزرگ.

نظرات 6 + ارسال نظر
فتح باغ دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:56

دو میلیارد ساااااااااااال !
پائیز چه آدمهائی رو به خودش دیده ، چه رنجها و چه شادیها .
زندگی چقدر عجیب و پیچیده است وقتی رنج می کشیم فکر می کنیم تمام رنجهای دنیا الان مال ماست و انگار هر لحظه منتظریم یه اتفاقی بیوقته . هیچ اتفاقی نمی افته ما آدمها می یایم و رنج می کشیم و بعدش هم میریم و زمان همینطور ادامه داره آب از اب هم هرگز تکون نمی خوره .
اگه مزخرف نوشتم ببخش منو ..... دلتنگم امروز .

ققنوس خیس چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:54

تاج زرین همچنان بر سر پادشاه فصلهاست ...

برزین چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:16 http://naiestan.blogsky.com

سلام
گاهی واژه ها آنقدر تکراری و نا بجا مورد استفاده قرار می گیرند که تکرارشان ما را حساس نمی کند . این اصطلاح " آزادگی اخوان " مرا عمیقا به فکر فرو برد . اخوان به تمام معنا آزاده بود . آزادگی نه تنها در دوری و پرهیز از قدرت تفسیر میشود بلکه استادگی در برابر قدرت هم معنای واقعی آن است . اخوان هم در رژیم گذشته و هم در این نظام از قدرت به دور بود و یعضا در مقابل قدرت هم می ایستاد .
1: همین شعر اخوان مفهومی کاملا سیاسی دارد . منظور اخوان از :
" داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک .." حوادث 15 خرداد سال 42 و قتل عام مردم توسط عوامل حکومت شاه است .
2: می گویند آیت الله خامنه ای یکبار پیغامی برای اخوان فرستاده بود و او را احضار کرده بود . ظاهرا اواخر عمر اخوان بوده . اخوان در جواب ایشان پیغام می دهد که : به او بگویید نت کاری با ایشان ندارم اگر ایشان کاری دارند می توانند به منزل من تشریف بیاورند .
این آزادگی اخوان واقعا مرا مجذوب خود کرده است

ممنون از توضیح شما.ولی حتما بیاد دارید که از او پرسیده می شود راجع به نیامدنش و به او می گوید که شما باشاه مقابله می کردید الان که انقلاب شده با ما باشید.واو می گویدمن همیشه در برابر قدرت ها هستم نه در کنار آنها

فرخ دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 13:07 http://chakhan.blogsky.com

من هم دارم مثا اخوان زندگی میکنم .. عزلت و گوشه گیری!!
اوایل دشواره .. ولی بعد برات عادی میشه ... به تنهایی سخت نیازمند و دلبسته ام!

سخت مثل من

کوروش سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 23:19 http://www.korosh7042.com

درود بر ویس عزیز
در وب سایت بخشی ایجاد کرده ام که سعی دارم از نوشتار دوستان بنام خود شان درج کنم
لذا از لطفی در حق حقیر دارید و جسارتا این مطلب را کپی پیس کردم
لذا اگر این امر مطلوب واقع نشد اطلاع دهید تا رفع خطا کنم

پیشاپیش سپاسگزارم

دوست خوبم ،کورش.خیلی هم خوشحال شدم که لایق دونستید و متن مرا انتخاب کردید.

کوروش جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 http://www.korosh7042.com

میدانستم که آفتاب مهرید
من نیز بی هراس طوفان

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد