لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

عزیز دلم

من خویشاوند نزدیک هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی کند.نه ابرو به هم می کشد ،نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است.نه ایرانی را به انیرانی ترجیح می دهم،نه انیرانی را به ایرانی.من یک لر ِ بلوچ ِکرد ِفارسم.یک فارسی زبان ِترک،یک افریقایی،اروپایی،استرالیایی،امریکایی ِآسیایی ام.یک سیاه پوست،زرد پوست،سرخ پوست ِسفیدم که نه تنها با خودم و دیگران مشکلی ندارم،بلکه بدون حضور دیگران وحشت تنهایی و مرگ را زیر پوستم احساس می کنم.من انسانی هستم در جمع انسان های دیگر بر سیاره ی مقدس زمین،که بدون دیگران معنایی ندارم. 

 

پ . ن ۱ ) سه شنبه ۲۲روز شاملو بود.شب که اومدم خونه متن قشنگی را تهیه کردم که حدود ۱۳ خط می شد نوشتم و برای احتیاط که نکند ناگهان بپرد کلیک راست کردم هنوز کپی را نزده بودم که همه پرید.وا رفتم.هرچیزی که بلد بودم گفتم به همه ی دست اندر کاران اینترنت و مخابرات و هر کوفت دیگری ،که  لازم شد خودم بلند شم برم فلفل بریزم تو دهن خودم.دو سه روز گرفتار بودم .امشب که جمعه است و ساعت بعد از ۱۲ نیمه شبه،حیفم آمد که گفتار قشنگ او را ننویسم.این متن را از کتاب ؛لالایی با شیپور؛ از ایلیا دیانوش بر داشتم.یادش تا جاودان ماندنی باد. 

پ . ن ۲) دوستم گفت :اینایی که میلیاردها تومان پول توی حساب های بانکی دارند باید نگران این او ضاع باشند یا ما که حقوق می گیریم؟ 

 

پ . ن ۳) پنج شنبه رفتم میدان فردوسی کار داشتم.برگشتنی با دوستم توی مترو قرار گذاشتم،بعد از پیاده شدن گفتیم بریم کبابی سر کوچه.البته اونجا نمیشه نشست،باید خرید و برد خونه،رو صندلی منتظر نشستیم تا نوبتمان بشه.خانم مسنی داشت با پسر کوچک و خوشگلی آلمانی صحبت می کرد.بعد به فروشنده گفت یک سیخ بال برای عزیز دلم که تو ماشینه بگذار،البته به فارسی.و بعد هم شروع کرد به ترکی با فروشنده حرف زد.دوستم که بال سفارش داده بود گفت ببین این خانم با کلاس هم ،برای عزیز دلش بال داده کباب کنه ،بعد تو هی می گی بال نخور چربه.منطق خیلی قوی بود سکوت کردم و نشستیم.سفارش خانم که تمام شد ،فرمودند که بال را بسته بندی نکن چون همین الان به عزیز دلم می دم.پولش را حساب کرد و با اون پسر بیرون رفت.همینطوری محض فضولی گفتم پاشو برو عزیز دلش را ببین. دیدم مات داره نگاه می کنه گفتم بابا جان به شوهر مردم که نباید بر و بر نگاه کنی ،زشته .دستمو کشید و من هم دیدم یک سگ خوشگل و مامانی داره بال های کباب شده را از پنجره ی یک ماشین نوک مدادی مدل بالا می خوره.دوستم داد زد آقا برای من هم کباب بگذار پشیمون شدم.

نظرات 44 + ارسال نظر
مهرانا شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 http://manoshab.blogsky.com/


سلام
بسیار زیبا مینویسی..
ممنون از حضورت توی وبم...
موفق باشی

سلام عزیزم.خوبی؟

وب قشنگی داری بازم میام.از لطفی که به من داری هم ممنونم.

آذرخش شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 http://azymusic.persianblog.ir/

بفرما. میگن توی ایران حقوق بشر رعایت نمیشه. دیدی؟ وقتی با حیوونات اینجوری رفتار می کنن و بهشون بال مرغ کبابی با سس اضافه میدن ببین با مردم چیکار می کنن.
سلام ویس عزیز
خوبی؟
سلامتی؟
خوش می گذره؟ماجرای جالبی بود. خصوصا آخرش خیلی سورپرایز بود.
جام می و خون دل، هریک به کسی دادند...
میبینم که کباب کوبیده زدی تو رگ. نوش جونت. جای منم خالی کردی؟!؟!
ممنونم از اینکه بهم سر زدی
روزهای خوبی داشته باشی

کباب کوبیده ای خوردیم که مپرس

باور می کنی که ۵بار کامنت برات گذاشتم و هی پرید.دیگه آخریش را خلاصه نوشتم.

روزگار به کام

قندک شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان بر ویس بانوی عزیز و گرانقدر
ما انقدر از این نوع خون دل ها خورده ایم و انقدر از این لعن و نفرین ها فرستاده ایم که حد و حسابش از کفمان رفته خداگواهه. لذا پیشنهاد می کنیم قبلا در ورد تایپ نمونده سپس انتقالش دهید.
این هم نو عی است از دغدقه های ما و دغدقه های بعضی ها.
برقرار باشید

سلام و ارادت.ممنون از راهنمایی شما.

سلامت و پایدار باشید.

پرنیان شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49

باور کن همون دو سه جمله اول رو که خوندم حدس زدم که عزیز دلش باید یه هاپو باشه !

ولی خوب خیلی بامزه بود . جای من خالی بود کلی سوژه بسازیم واسه ی این صحنه.

در مورد پ ن ۲ : باید بگم همیشه ما حقوق بگیرهائیم که باید نگران باشیم. همیشه قشر متوسط جامعه است که قربانی کمبودها و عدم مدیریتها و بی عدالتی های جامعه می شه. متاسفانه !

در مورد پ ن ۱ :‌ من واقعا متاسف شدم چون مطمئنم خیلی مطالب خوبی رو از دست دادم با ثبت نشدنش .

می دونی یکی از دلایلی که فهمیدی اینه که هیچ زنی به شوهرش نمی گوید عزیز دلم

جات حسابی خالی بود وقتی ترکی فارسی آلمانی حرف می زد.اینو ننوشتم، که به من گفت: نوه ام است. وپسرک را نشان داد.گفتم خدا حفظش کنه.ولی نوه ی شما بلده فارسی حرف بزنه چرا اصراریه که آلمانی باهاش حرف بزنید.خوشش نیومد ابروهاشو بالا برد و دوستم زد توی پهلوم .خلاصه اگر بودی سه تایی تا شب می خندیدیم.

دانیال شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 http://www.danyal.ir

هذا من العجائب الذی یضحک ثکلی ...
این پی نوشت سوم ، مادر فرزند مرده را هم میخنداند ...
ضرب المثل عربی بود
اما بعد برای رسیدن به بال ، اهل ادعا را وابگذار
سیرابی را عشق است و عطش بعده را ...

سلام .من کلاْهر غذایی را می خورم.بوقلمون،کباب بره،اشکنه،نون و پنیر.نون خشک همه چی.تازه پیرزن هم خفه می کنم و آب حوض هم می کشم.پایه ام.اگر روزگار بگذاره

نرجس شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 23:17 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

همه
لرزش دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق
چهره ی آبیت پیدا نیست.
وخنکای مرهمی
بر شعله ی زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون.
آی عشق آی عشق
چهره ی سرخت پیدا نیست.
غبار تیره ی تسکینی
بر حضور وهن
و دنج رهایی
بر گریز حضور
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه ی برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست.

سلام ویس عزیزم . پی نوشت سوم , راستش بیشتر درد داشت تا خنده !
ممنونم نازنین .

سلام.شعر قشنگی را انتخاب کردی.ممنونم از اینکه به من سرزدی

باران یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 00:03

پس کامنت من کوووووووووووو؟!!!
پرید؟!!!!!

کدوم کامنت؟ بابا جان بخور بخور هست اما من اهلش نیستم.باور کن

مستی یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 13:26 http://mooshekoor.blogfa.com

سلام و درود
ویس عزیز
از خواندن پاراگراف اول این نوشته به شدت لذت بردم و بر شما و درک بالایتان درود بی پایان فرستادم
همیشه پیروز و سربلند و پایدار و خوش باشی و در پناه خدا

می دانی که پاراگراف اول از نوشته های شاملوی عزیز استو من فقط از روی کتاب لالایی با شیپور نوشتم.ممنونیم از شاملو.

سلام یادم رفت.ببخشید

آفتاب یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:25 http://aftab54.blogfa.com/

آخ جون کباب !
بریم ؟ پایه ای ؟حاضری ؟
البته خودم یه کبابهایی درست می کنم که نگو نپرس !
( یه کم از دست پختم تعریف کنم )

.
.
.
سلام عزیزم ..نتونستم چیزی بنویسم از بس این مسائل رو زیاد به چشم می بینم برام عادی شده .. انگار باید با این واقعیت ها کنار بیایم ...

شما فقط دست پخت خوب نداری،اخلاق خوب،معرفت خوب،گرمای خوب،همدلی خوب...بازم بگم یانه؟

شما گلی

مهسا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 http://deleasemooni.blogsky.com

سلام دوست خوبم آپم بیا نظراتم بگو

آقاجان من اعتراض دارم.هیچوقت نمی آیی و نظر نمی دی مگر وقتی که آپ کرده باشی

باشه حتماْ میام.

فرید دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 15:26 http://fsemsarha.blogfa.com

سلام
آدم ها گاهی برای محبت کردن آدم کم می آورند... یعنی محبته هست ها... فکر نکنین نیست... اما کسی نیست که لایقش باشه... اگرم از اونایی که آدمی برای محبت کردن پیدا نمی کنن توجیهش رو بپرسی میگن... آدم ها چشم و رو ندارن... حریصن... نمک می خورن و نمک دون رو میشکونن... دوستی دارم که خرج غذای حیوانات خانگیش از مخارج خوراک ماهیانه من بیشتره... قلاده سگش از ماشین من گرونتره... نمی دونم... فکر کنم محبت کردن در هر صورت خوبه... حتا اگه به حیوونا باشه

من از طرفداران حیوانات هستم.و سگ که خیلی هم باهوشه و هم مهربونه.

یک زمانی می گفتند چون در اروپا و آمریکا و...خانواده از بین رفته و همه تنها هستند ،سگ توانسته جای خالی محبت را پر کنه.و الان در ایران هم همینطور شده،بیشتر آدما بخاطر مهاجرت فرزندانشان ،سگ نگهداری می کنند.من فکر می کنم هر کس هر جور که دلش می خواهد باید زندگی کند.البته نباید مزاحمتی برای دیگران بوجود بیاورد.

آفتاب دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 15:42 http://aftab54.blogfa.com/

دارم دایره ام رو آماده می کنم ...

✿❤✿✿❤✿✿❤✿

منم سازمو میارم پس.بابا مرام......ممنون

قندک سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان.امیدوارم همواره در لحظه های ناب بسر ببرید. اما گاهی هم افتخار بدهید به دوستان سری بزنید ولحظه های حاصله را با ما قسمت کنید.بخدا ما هم لحظه های ناب را دوست میداریم خداگواهه.یلداتون پیشاپیش مبارک باد

سلام از من است.باور کنید که نشده بیام اینجا الان که اومدم سعی می کنم تا صبح هم که شده بشینم و به همه سر بزنم.چون فردا جمعه است

یلدا ی شما هم مبارک.

ایمان سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 18:12

درود بر شاملو- لعنت به اینترنت ایرانی و...مردم از خنده از بابت عزیز دلم!!

مرسی و پیروز باشی

درود بر شرف انسان های بزرگی که بر این خاک زیستند و در این خاک به جاودانگی رسیدند.

درود به دوستم ایمان.همیشه خندان باشی.

من از اون دسته آدمایی هستم که وقتی تو خیابون راه می رم بیشتر چیزا توجه ام را جلب می کنه و بیشتر کاریکاتوری می بینم.

آفتاب سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:52 http://aftab54.blogfa.com/

این دایره ☼

آماده شده برای ویس نازنینم ... برم که کلی کار دارم ..

منتظرم باش .

آفتاب مهربونم .ممنونم ازین مهربونی عزیز دلم.باشه منتظرتم.

پرنیان چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:27

روز میلاد تو باز
مثل همواره خدا حاضر بود
آسمان جشن گرفت
ابرها مژده ی دیدار تو را می دادند
رعد در حنجره از شوق تماشای تو غوغا می کرد
طبل آغاز تو را می کوبید
برق آغاز تو را می تابید
مه فضا را به هوای تو در آغوش گرفت
آنسوی پیله ی مه
ماه تا فرصت دیدار تو بیدار نشست
در جهان از قدم مهر تو مهمانی شد
شعر از مرکب فرخنده ی احساس تو الهام گرفت
واژه ها در شعف وصف تو شادی کردند
و غزل
قالب همواره ی توصیف تو شد
...

تولدت یه عالمه مبارک

ازین ور صندلی افتادم.آخه بابا من جنبه ندارماُگفته باشم

عزیز عزیز عزیز دلمی

یه عالمه ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ

دوستت دارم یه عالمهههههههههههههههههههههههههههه

ممنون .یه عالمه

سرقت ادبی کردم ازت

ستوده چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 16:45 http://saba055.blogsky.com/

سلام ویس عزیزم .
ببین مردم میلیاردی خرج میکنن وما بدبخت ها برای یک قرون باید از صبح تا شب بدوییم .
من الان ناراحتم به خحاطر همین

خدا نکنه شما بدبخت باشید.معلم که بدبخت نمیشه.

شما یک باغ گل هستی

یلدای شما هم مبارک.راستی من درست شب یلدا به دنیا اومدم.

ستوده چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 16:46

یلدات مبارک عزیزم .
انشالله که عمر خودت وعزیزانت همچون یلدا دراز باد







آفتاب پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 http://aftab54.blogfa.com/

ویس عزیزم فقط اومدم بهت تبریک بگم ..

ممنونم.همین فقط اومدنت را هم دوست دارم

خلیل پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:34 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام،

هر کسی، عزیزی دارد. اجازه دهیم که به عزیزانشان برسند، ماهم - ببخشید شما هم - کبابتمان را نوش جان کنیم.

سلام.

نوشته ی من انتقادی نبود.خودم شدیداْ طرفدار حیوانات هستم.

گزارش یک روز بود.

قندک شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام وتجدید عرض ادب و ارادت و سپاس حضور ویس عزیز و مهربان.

ما هر روز باید تجدید میثاق کنیم رفاقت هایمان را و من چه دلخوشم به این کار.

ستاره شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:52 http://ghame-man.blogfa.com

من که کلا هر دفعه میشنم پای بلاگفا جعبه ی فلفل کنارمه.
یه موش از تو جوب رد شد برگشتم گفتم عزیز دلماون موشه رو نیگا.
بابام نیگام کرد.
کمی جلوتر یه گربه بود خیلی خوچل بود گفتم بابا این گربه رو عزیز دلم
بعد گفتم بابایی عزیز دلم برام ساندویچ بخر
برگشت گفت موش تو جوب عزیز دلته گربه ی تو خیابون عزیز دلته منم آرهههه؟
سکوت اختیار کردم.

یکی هم بود که می خوند : تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی
کی بود واقعاْ


ممنون که به من سر زدی فکر کنم اولین باره.

کوروش یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 http://www.korosh7042.com/

درود بر ویس عزیز

من هی بدک نیستم
قطر ای نت هم هست
گاه مامور عزیز
پیچ آن قطع کند.

مدتی نتم قطع بود عزیز
عمر شادیت یلدائی

و زاد روزت
که طلوع شید بود
خجسته و مبارکباد



سلام کورش عزیز

والا شما که رفتی سایت زدی باعث از هم پاشیدگی دوستانت شدی.یکی هم من.وقتی میام مجبورم با حروف انگلیسی بنویسم که برام سخته.خلاصه داشتیم کلی از شما یاد کمی گرفتیم که رفتید.نمیشه برگردید به بلاگ اسکای

مریم یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:49 http://www.2377.blogfa.com

این که خوبه !
یه دفعه یکی از بچه ها نوشته بود که تو هواپیما خانومه داشته گریه می کرده گفته چی شده ؟ گفته پدرم فوت کرده دارم میام ایران . خدا بیامرزی بهش گفته که زندگی ادامه داره و از این حرفا . بعد خانومه گفته نه برای عزیزم ناراحتم که تنهاش گذاشتم ! حالا نگو عزیزش سگش بوده !

سلام عزیز جان. خوبی؟ بهتری؟

من عشق به حیوانات را قبول دارم.خودم هم حیوانات را خیلی دوست دارم.

حالا اندازه اش را و نوعش را نمی دانم.

شخصاْ چون آدم تنبلی هستم هیچ نوع حیوان خانگی ندارم.

آذرخش دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام مادر بزرگ عزیز
خوبی؟
خوشی؟
سلامتی؟
چه خبر مبرا؟
خوش میگذره؟
ممنونم که بهم سر زدی
دستت درد نکنه
و ببخشید که دیر اومدم. این چند روزه حسابی سرم شلوغ بود
راستی تولدت مبارک
یکمی دیر شد شرمنده اخلاق ورزشیت
امیدوارم 120 سال در کمال صحت و سلامت زندگی کنی و رنگ غم نبینی و همیشه سرت شاد و دلت خوش باشه و حالشو ببری
تولد..... تولد
تولدت مبارک
مبارک مبارک
تولدت مبارک
بیا شمع هارو فوووووووووووت کن
که 12000000000000 سال زنده باشی

فکر کنم سه هزار میلیارد روی شما هم بد جوری تاثیر گذاشته.نوه ی گلم زندگی من به روزه حتی به هفته نیست.خوب شایدم آمیب هستم .تک سلولی هایی با عمر هزاران میلیار سال

حال نوه ی گلم چطوره؟ همه ی دعاهایی که برام کردی برای خودتم باشه آمین

راستی کنار رود کارون هنوز هم دل و قلوه رد و بدل میشه؟

خیلی مواظب باش

آفتاب دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 http://aftab54.blogfa.com/

ببخشین !

این ویس نازنین کجاست ؟

سر تو که بیاری پایین منو می بینی.

دور خودم دارم می چرخم.

قندک سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:34 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود بسی فراوان بر ویس عزیز و مهربان. آقا کمی از قندک یاد بگیرید.ببینید زرت و زرت آپ می کند خداگواهه! نه مثل شما نه مثل قندک!

سلام قندک عزیز.

راستش کلمه ی ترکیبی ی زرت و زرت بسی مایه ی مباهات اینجانب شد.

بابا دیگه نوشتنم نمیاد والله

یعنی از بس حرف دارم نمی تونم بزنم.

شاید وقتی دیگر

باران چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 00:25

سلام
و منم تبریک
با یه دنیا شرمندگی!
و البته گفته باشم
با یه طلب کیک و قهوه و ... اینا خلاصه!
با بر و بچه ها
همون اوشون فشنگ پرنیان!!!!

ای بابا بالای ۹۰ سال که شمع نمیزارن

ما آدم کوچولوها تو اتاق کوچولوی خودمون بدون تکون خوردن آب از آب به دنیا میاییم و می میریم.ما که رهبر کره شمال نیستیم!هستیم؟


گاهی فکر می کنم نکنه ما جزء سرزمین لی لی پوت ها هستیم که هیچکی مارو نمی بینه.شایدم.

در هر حال ممنونم.به سلطان بانو سلام ما را برسان.

ققنوس خیس چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:20

درود بر ویس عزیز و انسان .... :)

سلام دوست کم پیدا ولی همیشه حاضر من.خوبی؟بالاخره فهمیدی دل خوش سیری چند؟

فرخ جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 http://chakhan-2.blogsky.com

چند روزی بود که به این مکان سبز نیامده بودم .... فکر کردم باز
پریشانحالی نمی گذارد تا چیزی بنویسی . . . اما نوشتی و برایم
سورپرایز جالبی بود .... ممنون که باز از شاملوی بزرگ یاد کردی ...
پریروز در رادیو یکی از گویندگان داشت شعری از شاملو میخواند و من منتظر ماندم تا لااقل در پایان اسم او را ببرد و ...نبرد!

حال که 11 سال گذشته ... شاید باید 55 سال دیگر بگذرد تا از او نامی ببرند .
ماجرای کباب هم به دل نشست ... اما بهتر است از این اعمال عزیز دلمی انتقاد نکنیم ... من که هر وقت با نکبتی گفتم ، به سرم آمد .

نه بابا انتقاد نکردم فقط خبری بود.من سگ ها را دوست دارم.

شاملو ،چه انتظاری داریم وقتی جایی زندگی می کنیم که سنگ قبر یک شاعر را می شکنند.و یا وقتی به مزارش می روی کتک می خوری؟کجای دنیا از مرده ها اینقدر می ترسند؟

خلاصه همانطور که نوشتید این روزا ریخت و پاشم.الکی زندگی می کنم.

مدتیه که نیومدم به دوستام سر بزنم اگر امشب بشه میام.

به کامنتت از پایین به بالا جواب دادم.

باران جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 23:06

کم لطفی میفرمایین!
شما بزرگین
بزرگوارین
ویس ما هستین..
و ما
دوستتون داریم
میایم خونه تون تند تند هر چند به قول قندک شما ...!

سلام بر ویس مهربون..

سلام بر باران و سلطان بانویش.

این آقای قندک برای ما حرف در آورده،ما که همش خانه ایم

حکایت سعدیه،خودش می رفت جهانگردی برای زن بیچاره اش حرف در می آوردند که هنوز بعد از ۷ و۸ قرن می گویند فلانی مثل زن سعدی است که خونه نیست

بنده هم به شما ارادت دارم.

نازنین شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 00:38

ویس عزیزم سلام تولدت مبارک شرمنده این مدت خیلی گرفتارم وکمتر میام نت. البته بگما قبلا از یکی از دوستان پرسیده بودم تولدت کیه گفته بود دی ماه ولی حقیقت دقیقش رو نمی دونستم وگرنه هر جوری بود سر میزدم . امیدوارم هر روز برایت رویایی باشد در دست نه دوردست عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگی نه روزمرگی! چقدر ناراحت شدم که نوشته های زیبات درمورد شاعربزرگ عشق و آزادی پرید واقعا حیف. هرچی آرزوی خوبه مال تو و مراقب خودت باش عزیزم.

برایم آرزوهای خوبی کردی ممنونم.من هم این روزها مثل کلاف دور خودم می چرخم.گرفتارم.

عزیزم تو هم مواظب خودت باش.

این کتاب ؛ لالایی با شیپور را بخوان خیلی جمع بندی شده راجع به شاملو صحبت کرده.و یا اینطوری بهتره بگم که تمام سخنان شاملو را دسته بندی کرده است.

جیران شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 15:25

این ما نیستیم که تنزل کردیم این سگها هستند که ترقی کردند اون هم به دلیل اینکه انسانها دیگه فرسنگها از هم دورند.

باور کن من خودم عاشق سگ ها هستم.

و درست گفتی که انسان ها از هم دورند.

چند روز پیش در من و تو داشت سگ ها را معرفی می کرد و می گفت کسانی که سگ دارند چهار سال بیشتر عمر می کنند.حالا من با عمر کاری ندارم.فکر کردم چون این حیوان معنی محبت را می فهمه صاحبش از محبت سیراب میشه.

قندک یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان بر ویس عزیز و مهربان. این که حس می کنم حالتون خوب است خوشحالم.برقرار باشید و سلامت

ممنونم.کمی بهترم.امروز که خیلی بهترم چون بارون اومد.سوار اتوبوس شدم رفتم تجریش بعد پیاده برگشتم ونک.

خواهرم برای کار من یک جوک داره:توی اتوبوس یه مگسی مزاحم یه آقایی بود.ول کن هم نبود.دیگه اتوبوس دویست کیلومتری از تهران دور شده بود.آقاهه مگس را می گیره و بال هایش را می کنه می گه حالا تا تهران پیاده برو.خیلی بی مزه بود.حالا دیگه ما مگسم شدیم

ستوده یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:33 http://saba055.blogsky.com/

سلام ویس عزیزم .
ببینم تو خوبی خانمی چرا برای تولدت در شب یلدا خبری ندادی تا اینجا را گل باران کنیم .
حالا به جای اون موقع میگم تولدت مبارک .
حال عزیزت چطوره خوبه انشالله

خانم معلم گل.چطوری؟بچه های گلت خوبند؟

ممنون .بله بنده در نیمه شب یلدا متولد شدم.باز هم از مهربونی هایت متشکرم.

خواهرم هم در حال تزریق ماهانه یک آمپول کوفتی است.دعا کن.ولی حال عمومیش خوبه.

آذرخش دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:37 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام مادر بزرگ عزیز
خوبی؟ حال و روزگار؟
خوشحالم اومدی بهم سر زدی
دست گلت درد نکنه
همیشه از این کارا بکن
تا بعد

یه نوه دارم خیلی گلللللللللللللللللللللللللللللللللله

اسمشم پروفسور بالتازاره

قندک دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 14:33 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام درود فراوان بر ویس عزیز. ما همچنان چشم بر سردر وبلاگ دوخته ایم و منتظر آپی جدید می باشیم خداگواهه؟

کوروش دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:25 http://www.korosh7042.com/

ویس عزیز درود بر تو
گاه خانه ای را که به او خو کرده ای
به حادثه ای بر سرت آوار می شود
خرابه آنگاه ارجعتر است
فینگلیش را من هم نمی پسندم
اما حضورت روزنه ای است به سلامت و مهر



عکسی یادگاری از من نخواه
دیاری که من رفته ام
همه تنها هستند
عکس ِ یک نفره ی من که دیدنی نیست!
سوغاتی هم ندارد
این غریبستان
جزآه بسته بندی شده
(کوروش

در این واویلای هپروت زده و هپروتیان ،همین کلام مهر آمیز مارا برای جهانی لذت ،بس

باران دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 23:11

ما بیشتر!!!

مریم چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 17:54 http://www.2377.blogfa.com

عوضش من یه پشمالو دارم ! یه گربه !
سلام عزیزم . خوبی؟

سلام مریم جان.

من هم حیوانات را دوست دارم.فقط از خزنده ها بدم میاد

تو خوبی؟با اون فسقلی ها چکار می کنی؟

چند روز پیش خبر تعرض چند اوباش را در یکی از روستاهای سیستان خوندم یه دفعه خیلی نگرانت شدم.مواظب خودت باش عزیزم.

ققنوس خیس پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 http://ghoghnoos77.blogsky.com

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد ...
دلت هماره سبز ...

واقعاْ فکر می کنی دیو توی دل من چیه؟ و یا کیه؟ که بعد از بیرون رفتنش قراره چی و یا کی جاشو بگیره؟

دل تو هم همیشه دلت باقی بمونه و هیچوقت کسی پا روش نگذاره و ناراحتت نکنه.و تو دلت همیشه شادی باشه.

ایمان جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:32

درود...

پیروز باشی

سلام دوستم

آفتاب جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:38 http://aftab54.blogfa.com/

شما از روز 26آذر آپ نکرده اید ... منتظریم !

بارها اومدم ولی خودمو سانسور کردم.چششششششششششششششم

مریم یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:21 http://www.2377.blogfa.com

سلام عزیزم .
خوبم . تو چطوری؟
چقد وحشتناک !
ما سیستان نیستیم اما این اتفاق ها همه جا ممکنه خدایی نکرده پیش بیاد . تو هم مواظب خودت باش .

ممنون .ولی خیلی جدی مواظب خودت باش عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد