لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

لحظه های ناب

درآن سوی شب وروز چه قلب های بزرگی که می تپند هنوز

یزد

هوررررررررررررررررررررررررررررررررررا فردا با قطار می رم یزد . دارم ذوقمرگ میشم. 

 

از هیجان خوابم نمی بره . 

 

روح من کم سال است  

 

روح من گاهی ا زشوق سرفه اش می گیرد. 

 

خداحافظ بعداً میام می گم چی شد.

نظرات 11 + ارسال نظر
قندک سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:39

یک بنده خدایی که نمی خواهم اسمش را ببرم و خوبیت هم ندارد آمده می گوید قندک( تتق تتق ) درست نیست (رتق تتق) درست است.خب باشد. دعوا نداریم که. همونی که تو گفتی.یعنی قطار با تتق تتق به یزد نمی رود؟! مهم اینه که قطارش به یزد برود. حالا چه با تتق تتق چه با رتق تتق! چه فرقی می کند؟قیمت بلیط هردوشون هم که یکی می باشد خداگواهه. هردوشونم صندلیشون تختواب شو است. رستوران دارند و اینها. حالا اگر شما که خیلی وارد می باشی لااقل یه کاری می کردی بلیطهارا ارزون می کردن. با تتق تتق و رتق تتق که مشکلی حل نمی شود جانم.

این قطار رستوران نداشت ولی مهماندار داشت. تختخوابشو هم نداشت.
مثل اتوبوس بود.ولی صندلی ها روبروی هم بود.

november چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 16:52 http://november.persianblog.ir

سفر به یزد .

یزد یکی از آرزوهای امسالمه. تا چند روزه دیگه جوابای آزمون ارشد میاد اگه رتبه خوبی بیارم ( که بسی امید میپرورم در دلکم) حتماً یزد رو انتخاب میکنم.

امید یک وسعت خاطره ی خوش بدرقه ی راهت

امیدوارم قبول بشی و حتماً بری یزد . تنها شهر کاهگلی جهان.

پرنیان پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:59

خوش بگذره عزیزم

در کنار مردم شیرین زبان و مودب ومهربان یزد و بادگیرها و آتشکده ها و دیوارهای گلی و پر روح یزد ...

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

سلام خیلی خوش گذشت جات خالی خیلی یادت کردم. دفعه ی پیش هم که با هم رفتیم خاطره شده بود و هرجا می رفتیم یادت می افتادم. البته این بار چک چک هم رفتیم که صد کیلومتر دورتر از یزد بود و اردکان و میبد را هم دیدیم. ممنون از شعر زیبایت.

حالا از همین جا از فرخ و حرف های پراکنده و یک کامنت قندک معذرت می خواهم چون جواب کامنت ایشان را دادم به جای تایید نظرات ، پاک را زدم که حذف شد واقعاً معذرت می خواهم.امیدوارم این نوشته را ببینند. می دونی که چقدر گیج هستم.

آفتاب جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 19:30

سوغاتی یادت نره عزیزممممممممممممم

سلام .خوبی ؟ سوغاتی ها شیرینه .چاق می شی بابام جان

ونوس یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 16:46 http://www.blogparis-tehran.blogfa.com

سلام
وای عزیزم قطار خیلی خوبه
خوش بگذاره بهت

سلام

تازه ازین قطارهای تند رو بود که واگن نداشت . بلکه مبل ها برای نشستن چهار نفر و بین آن میز بود. انگار رفتی کافی شاپ. کلی بازی کردیم که یک مرتبه دیدیم رسیدیم. حتماً برو

فرید یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 18:07 http://fsemsarha.blogfa.com

سفرت بخیر اما....
تو ودوستی،خدا را......
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران.....
برسان سلام مارا. (شفیعی کدکنی)
*****
سلام بر شما

سلام
البته ما به کویر رفتیم و از کویر نرفتیم
شعر سفر به خیر را دوست دارم .

فرشته ی ما چطورند؟

مریم یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:08 http://www.2377.blogfa.com

آخ خوش به حالت . چقدر دوست دارم برم سفر !
خوش بگذره عزیزم .

مدرسه ها که تعطیل شد برو سفر . البته اونموقع نرو یزد چون گرمه.

هاتف دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:41

سلام
من عاشق یزدم به خاطر تمام کوچه ها و خیابون ها و معابری که بوی قدیم رو میدن ساختمان هایی که تمومشون یاداور گذشته ی ما، مادربزرگ ها و پدربزرگهامون هستن و چقدر دوست داشتم که همه ی شهرهامون این اصالت رو حفظ میکرد

تمام کوچه هایش هم مثل آثار باستانی است. واقعاً از این همه زیبایی لذت بردیم. و مردمانش که چه مهربان و گل بودند. پسر جوانی که در این سه روز ما را به جاهای دیدنی می برد اونقدر خوب و مهربون و مودب بود که عجیب بود.در هر حال جاتون خالی .کاش مردم ما به جای دوبی و این شهرهای الکی می رفتند کشور زیبای خودشونو اول می دیدند. ایران زیبا

مریم سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:03 http://www.2377.blogfa.com

روزت مباااااااااااااااااااارک خانومی .

روز شما هم مبارک عزیزم

فرید چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:20

مهم سلامی بود که حتما رسانده اید!
خداراشکر, خوب و خوش, و سرشار از شور زیستن, سلام هم میرسونه!

یسنای عزیز را ببوسید

کوروش دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:50 http://korosh3084.blogsky.com/

درودها بر ویس عزیز
که همیشه روح و قلبی عاشق دارد
هیجان میگیرد ...دلخور از ایام می شود و معترض
گاه فکر می کنم براستی اینهمه تناقض احساس که ما داریم
در آن سوی آب ها هم هست؟
....
و البته بزرگوار است و بخشنده ی کوتاهی دوستان

روزگارت چه در شهر خودت و چه در سفر خوش و طلایی باد عزیز

سلام استاد واقعاً کم پیدا شدید . کجایید ؟ نکند اندوهی برسد
از پس کوه ؟
ممنون از شما .
فکر نکنم آن سوی آب ها کسی بتواند چنین در پارادکس وخیمی زندگی کند!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد